چهارشنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۸۵

شکستی کامل برای دیپلماسی هسته ای

اعلام رسمی خبر دستیابی ایران به فن آوری غنی سازی اورانیتم از سوی مقامات تهران٬ بار دیگر حل بحران هسته ای ایران را به محور اصلی مباحث و گفتگو ها در سطح بین المللی٬ و بویژه میان پنج قدرت هسته ای جهان تبدیل کرد. اعلام این خبر که هنوز به تایید سازمان بین المللی انرژی اتمی که هیاتی را برای بازرسی در تهران دارد٬ نرسیده اما به خودی خود تمام نگرش ها به برنامه ی هسته ای ایران را دگرگون ساخت.
دستیابی به فن آوری غنی سازی از سوی جمهوری اسلامی به فاصله ی چند روز بعد از پایان رزمایش نظامی در خلیج فارس اعلام می شود و به دنبال آن نیز بلافاصله مقامات ارشد نظامی از آزمایش موشک شهاب چهار در آینده ای نزدیک خبر می دهند.
این در حالی است که تلاش های دپپلماتیک بین المللی برای حل بحران هسته ای و مناقشه بین ایران و امریکا حتی بر سر عراق٬ به نتیجه ای که کوچک ترین نشانه ای از حل بحران های موجود از راه دیپلماتیک را داشته باشد٬ نرسیده است. ایالات متحده در طول درگیری خود با سیاست های هسته ای ایران که اکنون در مرحله ی حساسی قرار گرفته است٬ هرگز برای رویاروئی جددی با ایران حاضر به حذف گزینه ی نظامی نشده است. از طرفی دیگر چند روز پیش جرج بوش ادعای نیویورکر٬ مبنی بر حمله نظامی به ایران را تکذیب کرد. دیگر مقامات امریکائی نیز تا قبل از اعلام خبر مزکور با ابراز نظرها مشابه به حل بحران هسته ای ایران از طریق مسالمت آمیز تاکید می کردند. اگر چه سالها ست که برنامه ی حمله به تاسیسات هسته ای و صنعتی ایران همواره ضمیمه ی پرونده ی هسته ای ایران بوده٬ اما ایالات متحده تاکنون بنا به شرایط ویژه ی ایران در منطقه تمایلی به اقدام نظامی علیه تاسیسات هسته ای و نظامی ایران از خود نشان نداده است. این امر تا حدود زیادی باعث شد تا ایران در عین یک بازی سخت دیپلماسی با خیالی آسوده به برنامه های هسته ای خود ادامه دهد. از طرفی دیگر مذاکرات فرسایشی ۲ ساله با طرف ها اروپائی و نقش تقریبا کم اثر سازمان انرژی هسته ای و همچنین پادرمیانی روسیه٬ و ظرف یک سال گذشته چینی ها٬ تا ارجاع این پرونده ی پرپیچ و خم به شورای امنیت نه تنها فرصت لازم را برای دستیابی به خیلی از اهداف نظامی و هسته ای در اختیار تهران قرار داد٬ بلکه به دولت تازه به قدرت رسیده ی احمدی نژاد نیز جرات بیشتری بخشید که هم از خواست های جهانی سرباز زند و هم در برابر تهدیدات ایالات متحده با اقتداری نظامی کاملی ظاهر شود.
بدون شک اعلام دستیابی به چرخه کامل سوخت هسته ای چه به تایید سازمان انرژی اتمی برسد و چه نرسد٬ بیش از هر چیزی نشان می دهد که تهران کوچک ترین واهمه ای از تدابیر اندیشه شده از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت را ندارد. و در برابر سیاست های غرب و بویژه ایالات متحده نیز حاضر به نشان دادن هیچ نرمش و انعطافی نیست. اکنون کاملا مشخص است که چنان چه جامعه ی جهانی نتواند جلوی سیاست های جاه طلبانه ی هسته ای رژیم ایران را بگیرد٬ ایران با تولید بمب اتمی فاصله ای ندارد.
دیپلماسی منعطف و موضع گیری های پراکنده کشور های اروپا در مقابل جاه طلبی های رژیم تهران٬ تا زمان ارجاع پرونده ی هسته ای ایران به شورای امنیت ناکارآمد و کم اثر بود. از زمان یکدست شدن موضع پنج قدرت هسته ای جهان علیه پرونده ی هسته ای ایران مدت کوتاهی می گذرد٬ و همین مدت کوتاه کافی بود تا تهران بدون اندک واهمه ای موفقیت هسته ای خود را اعلام کند و به این وسیله نشان دهد که هدفش تنها دستیابی به تسلیحات اتمی است و در این راه هم تاکنون به نحو شایسته ای از فرصت های داده شده سود جسته است. بنابراین جامعه ی جهانی در قبال ایران ملزم به درپیش گرفتن راه هائی به مراتب تندتر از یک دیپلماسی پراکنده و طولانی است. روش در پیش گرفته شده از سوی برخی از قدرت های اروپا نمی تواند راهکار مفید و مطلوبی برای متقاعد کردن تهران٬ به تن دادن به خواست ها جهانی و دست کشیدن از برنامه های هسته ای باشد. اینک جامعه ی جهانی به خوبی می داند که یک خطر هسته ای کل خاورمیانه و تمام کشورهای که به نحوی در فعل و انفعالات خاورمیانه نقش دارند و منافع اقتصادی و سیاسی یشان در گرو همین تحولات است٬ را تهدید می کند. چرا که مجهز شدن ایران به تسلیحات هسته ای٬ تنها ایران را به یک قدرت خطر آفرین تبدیل نمی کند. در واقع هدف رژیم تهران نیز از دستیابی به تسلیحات هسته ای آرزوی ست که سالهاست٬ طیفی که همواره افرادی تمام مذهبی و بنیادگرا نظیر محمود احمدی نژاد را پرورش می دهد٬ در سر می پروراند. و این آرزوی خطرناک چیزی نیست غیر از ایجاد یک امپراطوری اسلامی کاملا بنیاد گرا٬ با یک قدرت کاملا نظامی که توان مقابله با جهان غیر اسلام را داشته باشد و بتواند در جهان اسلام کنونی تمام گروه ها و احزاب افراطی اسلامی را که در کشورهای خود چندان نفوذی ندارند را زیر سیطره ی خود قرار دهد. تلاش دولت احمدی نژاد در این راستا کاملا مشخص است. اکنون قسمت های از خاورمیانه به میدان تاخت و تاز نیروها و گروه هایی تبدیل شده که نه تنها منتخب راستین مردم نبوده بلکه تمام توان خود را برای تحمیل ایده ها و آرمان های بنیادگرایانه بکار گرفته و برای رسیدن به اهدافشان از دست یازیدن به هیچ عمل غیر انسانی لحظه ای دریغ نمی کنند. ضمن آن که علاوه بر کمک ها و حمایت های مالی و نظامی٬ تمام خطوط سیاسی و فکری را نیز از سران جمهوری اسلامی می گیرند و علنا خود را ملزم به پیاده کردن سیاست های حمهوری اسلامی می دانند و تمام دیپلماسی شان در روابط تنگاتنگ با جمهوری اسلامی خلاصه شده است. و این یک واقعیت تلخی برای کشورهای خاورمیانه است که سالهاست مانع اصلی صلح پایدار و استقرار دمکراسی در این بخش حساس از جهان شده است.
با این شرایط در حالی که تلاش های دیپلماتیک از سوی جامعه جهانی تاکنون نتوانسته مانع سیاست های خطرناک جمهوری اسلامی در منطقه و حتی جهان باشد٬ و در حالی که روز به روز دامنه ی نفوذ این رژیم در گروه ها و ائتلاف های افراطی اسلامی در فلسطین و عراق بیشتر می شود و هر روز در عرصه های دیگر در جهان تنش بین جهان اسلام و غرب را به هدف بسیج نمودن مسلمانان بر علیه غرب٬ بیشتر می کند٬ و در حالی که اعلام نموده که به چرخه کامل سوحت هسته ای دست پیدا کرده است و چنین امری نشان می دهد که با این حساب تا دسترسی به بمب اتمی راه چندان دور و دشواری در پیش ندارد٬ جامعه جهانی و بویژه پنج قدرت برتر اتمی جهان نه فقط برای رسیدن خاورمیانه به آرامش و یک صلح پایدار بلکه در وهله ی نخست برای نجات یافتن مردم از یک جنگ احتمالی خطرناک و قریب الوقوع٬ ملزم و موظف به در پیش گرفتن سیاست ها و تدابیر دیگری هستند. چرا که این بار جمهوری اسلامی واضح تر از گذشته ثابت کرد که در انزوا٬ بهتر و بیشتر به اهداف خود می رسد٬ ضمن آن که متحمل دردسرهای کمتری نیز می شود. و این سیاستی است که جمهوری اسلامی از آن تا امروز به خوبی استقبال کرده و دیگر چندان به در انزوا بودن احتیاج ندارد!
باید پذیرفت که گفتمان دیپلماسی در برابر این رژیم در این مقطع با شکست روبرو شد. در این مقطع که حساس ترین مرحله در بازداشت ایران به دستیابی به چرخه کامل سوخت هسته ای بود٬ دیپلماسی نه تنها کارساز نبود بلکه بهترین فرصت ها را نصیب ایران کرد.

هیچ نظری موجود نیست: