جمعه، دی ۰۸، ۱۳۸۵

این دو زن کمک می طلبند


ملک قربانی و محبت محمودی دو زنی هستند ک اکنون چند سال است در زندان ارومیه در حبس بسر می برند اولی محکوم به مرگ با سنگ و دومی ومحکوم به مرگ با طناب است.
این دو با شندین اخبار مربوط به اعدام های اخیر در دو ماه گذشته اکنون خواب به چشمانشان نمی رود و روزی هزار بار یکی خود را درمیان سنگریزه ها می بیند و دیگری آویزان به طنابی مانند عکس روبرو.
تلاش خانواده ها و نزدیکان آنان برای برای لغو حکم شان به جائی نرسیده و سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان نیز هر آنچه در توان داشته به کار برده تا شاید بتواند کاری بکند ولی ظاهرا چیزی تغیر نکرده است.
سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان قبلا برای نجات ملک قربانی از سنگسارکمپین نجات تشکیل داده بود که با اینکه به امضا صدها نفر و ازجمله فعالان حقوق بشری،مدنی،فرهنگی،دانشجوئی، مطبوعاتی و جوانان رسید، اما نهایتا نتوانست که منجر به لغو حکم سنگسار این زن نگون بخت شود و البته تلاش برای لغو این حکم از سوی فعالان حوزه های مختلف کردستان هنوز ادامه دارد. محبت محمودی نیز که بعد از تحمل پنج سال حبس با حکم اعدام روبرو شده است همچنان به رغم تمام تلاش های انجام شده و در حال انجام، اکنون خود را درچند قدمی چوبه دار می بیند و پریشان و آشفته از اینکه شاید به گناه نکرده باید قصاص شود روزگار سیاه خود را می گذراند.
این دو زن اما در حال حاضر کمی هم امیدوارند به نجات خود،برای همین خود نیز تلاش را برای رها شدن از چنگ عدالتی که در عین عدالت بودن شاید فقط برای غیر زن، برای زنان کشور همچنان ناعدالت است و در خوشبینانه ترین مواقع هم به ضرر زن حکم می راند،آغاز کرده اند.
آنها وقتی احساس کرده اند که دیگر تلاش خانواده ها و نزدیکانشان به جائی نرسیده است و سیر اجرای حکم های صادره برای متهمن محکوم به مرگ سرعت بیشتری به خود گرفته است، در تماسی که توانسته اند با سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان بگیرند، خواستار توجه نهاد های حقوق بشری در کل کشور نسبت به سرنوشت خود شده اند و کمک طلبیده اند. کسی چه می داند شاید اولی که محکم به سنگسار است خبر نجات یکی از سنگساری ها را که تازه از این حکم نجات پیدا کرده را شنیده باشد و دومی هم به همین خبر و همین اقدام خود برای کمک طلبیدن خوشبین باشد. و همین خوشبینی آنها در حالی که به نظر نمی رسد فاصله چندانی با اجرای حکم داشته باشند، خود جای امیدواری زیادی است.
در هر حال امیدوارم که حداقل این کمک طلبیدن خودشان موثر واقع شود و غیر از سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان دیگر نهادها و سازمان های حقوق بشری و فعالین مسائل زنان در کل کشور صدا آنها را بشنوند و در جوابشان، آنها نیز اقدامات لازم در این زمینه را انجام دهند و از هر کانالی که برایشان مقدور است کاری بکنند و در نجات آنها با دیگران شریک شوند. تنها تلاش زنان در تغیر سرنوشت این دو زن و بسیاری دیگر کافی نیست و به جائی نمی رسد.

این هم لینک خبر

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سامناک عزيز.
سلام.
اولا از اينکه ظاهرا از آن نوشته ناراحت شدي پوزش مي خواهم.
من مدت زيادي نيست که خواننده وبلاگت شدم ولي خوب فکر مي کنم به همان چند پستي که خواندم مشتري شدم.
در ضمن تقصير من چيه که اسمت سخته، مگر نخواندي وقتي ما توي سجاد مانده ايم ديگر توقع نبايد داشته باشي!!!
ضمنا اگر آن پست و پست قبلي اش را کامل خوانده باشي فکر مي کنم نسبتا کامل نوشته باشم اينه چرا دعوت نکردم يا نيم بند دعوت کردم.