سومین سالگرد فاجعه بم را در حالی پشت سر می گذاریم که این روزها فکر و ذکر بیشتر ماها و رسانه های داخلی و خارج از کشورحول و حوش قطع نامه شورای امنیت مقابل پرونده هسته ای، سخنان توهین و تحقیر آمیز وزیر علوم درباره دانشجویان ستاره دار،نتایج انتخابات شوراها و چند مورد دیگر که تنها معطوف به سیاست است می چرخد. و این درست زمانی است که هنوز کودکان بم از سرما می لرزند، هنوز به جای دیوار و سرپناهی برسر بسیاری از مردم این شهر، آنها زیر چادر و در حصارهائی از پرده و پتو روز را به شب و شب را به روز می رسانند، هنوز نمایه ویرانه ها بیشتر از نماهای بازسازی شده خودنمائی می کند گویی که هیچ رنگی قصد برگشتن به زندگی و حیات این شهر را ندارد اگر چه زندگی بازماندگان زلزله درآن ادامه دارد با هزار مشقت و بدبختی و در حالی که به همین زودی و به همین راحتی از سوی دولت و دولتمردان فراموش و نادیده گرفته شده اند.
معلوم نیست دولت مهرورزی در مدت این یک سال و نیم برای این شهر چکار کرده است. معلوم نیست که بر سر آن همه کمک های ارسالی از سوی کشورهای جهان برای بازماندگان بم چه آمد و چه شد. معلوم نیست که برنامه های اتخاذ شده از سوی دولت قبلی برای باز سازی و ترمیم این شهر چه نتیجه ای داشت و به کجا انجامید. معلوم نیست که آیا ان جی او های کشورهای مختلف که هنوز در بم دفترشان باز است، فعالیتی دارند یا اصلا حضرات اجازه فعالیت به آنها را داده اند. اجازه می دهند که حداقل آنها کار خودشان را برای مردم بکنند یا نه .
چند عکس تازه دیدم از سطح این شهری که به همین زودی از سوی خود ما هم به دست فراموشی سپرده شده که حتی در سالگر فاجعه نیز یادی از آنها و قربانیانش را بر خود گران می بینیم، که تفاوت چندانی با تصویر این شهردر چند روز بعداز زلزله ندارد با این تفاوت که در این عکس های تازه فقط جنازه دیده نمی شود. خرابی و ویرانه هنوز هست. هنوز رنگ و سیمای شهر به مناطق جنگ زده بیشتر شباهت دارد تا به شهری که بازسازی شده باشد یا حداقل بگوئیم که بعد از سه سال در حال بازسازی است.
چه خوب بود که همگی ما در سالگرد این فاجعه انسانی و حالا که بیشتر نهادها و سازمان های دولتی و خود دولت از همه بیشتر بم و زندگان بم را نادیده گرفته اند و در حق شان نامردمی می کنند، ما کمی بیشتر و پر رنگ تر از این فاجعه یاد می کردیم و خواسته ها و احتیاجات بازماندگان و این شهر مظلوم و محروم را در لابه لای نوشته های خود بیشتر و بهتر می نوشتیم و یادآوری می کردیم، حداقل در نوشته های این چند روزه خود.
اما متاسفانه این جوری نشد سالگرد این فاجعه به سردی گذشت و همه ما بسیار کم رنگ و یا اصلا بی تفاوت پنجم دیماه را پشت سر گذاشتیم. در گذشته این جوری نبودیم، نه سرد بودیم نه بی تفاوت در مقابل هیچ چیز و هیچ موردی و بویژه چیزهائی که از سوی دولت نادیده انگاشته می شوند و فراموش می شوند، مواردی که دولت از انجام دادن آن شانه خالی می کند به بهانه آن که خدا بزرگ است!!
در سایت کنشگران عکس های امسال بم را ببینید و نوشته اش را هم حتمن بخوانید
بم؛ تنها، غمگین، فراموش شده...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر