یکشنبه، آبان ۲۸، ۱۳۸۵

ماقبل تاریخی ها در دانشگاه ها چکار می کنند

سال هاست که دانشگاه های کشور به میدان تاخت و تاز عدده ای لمپن قمه بدست تبدیل شده است که عرصه را بر دانشجویان واساتید تنگ کرده اند. اینکه این عدده از کجا آمده اند تحت سیطره کدام نهاد غیر مردمی هستند معلوم است و نیاز به گفتن آن نیست اما اقدامات آنها تحت کدام تفکر وایدئولوژی غالب در کشور است معلوم نیست. نگاهی کوتاه و مختصر به عملکرد های جاهالانه آنها نشان می دهد که در مواردی حیطیه فکری و کردارشان از مرز تفکرات طالبانی نیز عبور کرده و هر چه بیشتر از گذشته با عصر بربریت و ماقبل تاریخ نزدیک می شود که به شدت دانشجویان و فضای علمی،فکری و فلسفی دانشگاه ها را تهدید می کند. چنین تفکراتی که به راحتی مرزهای نادانی و جهالت را درمی نوردد و بر سر انسان ها در محیط های مختلف سایه افکنده است مهار کردنش آسان نیست و به تنهائی دانشجویان توان مقابله با آن را ندارند.
دریدن قلب دانشجوئی در ملاء عام نشان می دهد که راه چنان برای قمه بدستان باز شده است که حتی بعد از دستگیری نیز دم از آن تفکرات شرم آوری می زنند که انسان امروزی از تعریف و شناساندن آن به خود شرم دارد.
نارحتی از قتل فجیع دانشجوی سبزواری زمانی بیشتر می شود که ضارب طبق نظر آمران چنین جنایت هائی، بی شرمانه نام دانشجو را در کنار نامش دارد که البته با کلمه بسیج نیز مزین شده است و ظاهرا جایش مکانی نیست الا دانشگاه.
فکر می کنم اکنون زمان آن رسیده است که یک بار و با صدای بلند همراه با دانشجویان و دانشگاهیان از خود و جامعه بپرسیم ماقبل تاریخی ها در دانشگاه ها چکار می کنند که چنین راحت و بدون دغدغه دست به چنین اعمال حیوانی می زنند.
دانشجوی سبزواری یکی دیگر از شهیدان عرصه علم، فرهنگ و فلسفه است که خونش اعتبار مبارزه با تفکرات پلید ماقبل تاریخی هائی است که در گوشه و کنار دانشگاه ها ظاهر می شوند.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

مجاني داريم زندگي‏‏‏‏‏‏‏‏مي‏كنيم؛
هوا مجاني‏‏
ابر مجاني
دره و تپه مجاني
‏‏باران و گل مجاني
بيرون اتومبيلها
درِ سينماها
ويترينها مجاني
‏‏نان و پنير اما نه
آب خالي مجاني
‏‏آزادي به قيمت سر
‏‏اسارت مجاني
‏‏مجاني داريم زندگي‏‏‏‏‏‏‏‏مي‏كنيم‏‏
مجاني
شعر از شاعر ترك اورهان ولي كانيك‏‏ 1950 -1914

ناشناس گفت...

دوست عزیز سلام
از اینکه سر زدید و از توجه و لطفتان سپاسگزارم.
به مطلب و وبلاگ لینک دادم