ماجرای دستگیری پنج تن از پاسدارن سپاه قدس شاخه برون مرزی سپاه پاسداران در کردستان عراق ابعاد تازه تری به خود گرفته است. بازجوئی های به عمل آمده از دستگیر شدگان تا حدود زیادی نشان می دهد که یکی از آنها" محمد جعفر صحرا رودی "می باشد که تیم ترور مرحوم دکتر"عبدالرحمان قاسملو "را رهبری کرده است و در چندین ترور دیگر در خارج از مرزها نقش اصلی را داشته است.
این شخص مدتی بعد از ترور دکتر قاسملو از سوی جمهوری اسلامی به سمت نماینده رسمی ایران در کردستان عراق منصوب شده بود و چندین سال در کردستان عراق به فعالیت های جاسوسی و تروریستی علیه فعالین سیاسی کردستان ایران و همچنین اعضای احزاب کرد برانداز مشغول بوده است. اگر چه سال ها بود که مردم کردستان ایران و احزاب کرد و از جمله حزب دمکرات کردستان ایران به خوبی می دانستند که صحرا رودی قاتل قاسملو در کردستان عراق علاوه بر اینکه نماینده رسمی جمهوری اسلامی می باشد،همچنان به فعالت های جاسوسی و تروریستی مشغول است اما هیچگاه اقدام به کشتن و یا دستگیری وی نکردند.
این مساله علاوه بر اینکه برای مردم کردستان ایران و حتی کردستان عراق سوال برانگیز بود برای خیلی از احزاب اپوزیسیون ایرانی دیگر نیز تامل برانگیز بود و همه این ها در حالی بود که علاوه بر دستگاه قضائی و پلیس کشور اتریش دادگاه های بین المللی اروپائی نیز حکم جلب و دستگیری صحرا رودی را صادر کرده بودند.
این که چرا حزب دمکرات در مدتی که صحرا رودی در کردستان عراق حضوری علنی داشت، علیه وی اقدامی نکرد دلایل مختلفی دارد. با توجه به اینکه حکومت اقلیم کردستان عراق تا حدودی روابط نزدیکی با جمهوری اسلامی دارد شاید اولین و ساده ترین دلیل این روابط باشد که به حزب دمکرات اجازه هیچ اقدامی علیه صحرارودی را نداد. و دلیل دوم نیز می تواند این باشد که این تروریست حرفه ای و با سابقه در مقام دیپلمات در کردستان عراق حضور داشت که در این صورت طبیعتن هیچ حزب و یا گروهی نمی تواند علیه دیپلمات کشور دیگری اقدامی عملی آن هم در حوزه قضائی انجام دهد. و غیر از این دلایل دیگری نیز وجود دارد که پرداختن به آن هدف این نوشتار نیست.
اما هدف من از اشاره به موارد بالا چیزی نیست غیر از اشاره ای صریح به بی شرمی و گستاخی جمهوری اسلامی و جفائی که فکر می کند با زور و قلدری می تواند بر مردم کردستان روا دارد.
چه چیزی می تواند برای یک کشور و یک دولت شرم آورتر از این باشد که یک پاسدار تروریست و یک جاسوس را به عنوان دیپلمات خود در کشوری دیگر انتصاب کند. چه چیزی می تواند شرم آور تر از این باشد که کشوری یک پاسدار تروریستی را که چند دادگاه بین المللی در پی دستگیر آن هستند را حتی بعد از دستگیری نیز دیپلمات خود قلمداد کند.
جمهوری اسلامی تنها برای اینکه به حزب دمکرات کردستان ایران و مردم کردستان نشان دهد که قاتل یکی ازرهبران آنان را حتی می تواند درخاک خودشان به عنوان نماینده خود برگزیند و آنان نمی توانند هیچ کاری علیه قاتل رهبر خود انجام دهند اقدام به گماشتن صحرارودی در کردستان عراق کرده بود. چیزی که تنها و تنها می تواند متراوش از تفکر پر از عقده و کینه و جنونانه رهبران جمهوری اسلامی نسبت به مردم کردستان باشد.
اما کنون، اکنون به احتمال فراوان صحرا رودی یکی از دستگیر شدگان اربیل می باشد که در بازداشتگاه آمریکائی هاست و شاید زیر باجوئی های باشد که بتواند پرده از دیگر ترورهائی بردارد که وی در خارج از مرزها انجام داده است و درمقابل نیزجمهوری اسلامی تا کنون دست از پا درازتر هنوز جرات آوردن اسم پاسدار تروریست خود را نکرده است.
دیروز نیز سفیر ایران دربغداد در کمال تعجب همگان خبر از آزادی صحرارودی و دیگر دستگیر شدگان اربیل داد اما صحت و سلامت خبر سفیر یک ساعت بیشتر طول نکشید و تکذیب شد. حسن کاظمی قمی دیروز اعلام کرد که دولت عراق به وی اطمینان داده است که دستگیر شدگان اربیل طی هفته آینده آزاد خواهند شد اما ساعتی بعد از این ادعای سفیر ایران وزیر امور خارجه عراق نه تنها کوچکترین اشاره به آزاد کردن دستگیر شدگان نکرد بلکه اعلام کرد که آنها در لیست گروه ها و افراد تروریستی هستند که از سوی آمریکا اعلام شده است و همچنین از این به بعد چگونگی و روش دیدار مقامات ایرانی از پاسدار و بسیجی گرفته تا رئیس جمهور و رهبرتغیر خواهد کرد. همین گفته های وزیر امور خارجه عراق بیش از پیش نشان می دهد که ایرانیان مقیم عراق و افراد دستگیر شده در بغداد و اربیل مشتی جاسوس و تروریست بیش نیستند و اصلن دیپلماتی دستگیر نشده است. وزیر امور خارجه عراق تنها به ذکر این نکات اکتفا نکرد و در ادامه گفت که دولت عراق روابط خود با ایران را مورد بررسی قرار خواهد داد و در اولین قدم سفیر خودرا از تهران فرا خواهد خواند.
۱ نظر:
دوست عزيز، در مورد جعفری صحرارودی همانطور که شما به درستی اشاره کرده ايد، اين فرد يک تروريست شناخته شده است و رژيم می کوشد به هر ترتيب ممکن با نجات او به نجات خود بشتابد، اما در مورد جناب رئيس جمهور عراق آقای طالبانی مشهور به « مام جه لال» چطور ؟ ايشان خودش ترتيب دهنده ی مذاکرات ميان رژيم جمهوری اسلامی و شهيد قاسملو بود، يکی از نزديکان خودش هم در جريان حمله ی تروريستی آقای صحرارودی و همراهان کشته شد. پليس بين المللی هم از همان زمان ترور تا کنون با اعلام مشخصات حکم جلب و دستگيری تيمسار تروريست سپاه پاسداران را اعلام کرده بود، در حالی که آقای صحرارودی از ايران نمی تواند خارج بشود و هرجا که برود دستگير می شود جناب طالبانی ايشان را نه تنها ساليان طولانی در کردستان و در کنار کومه له و حزب دمکرات در همان اربيل تحت محافظت خود می گيرد، بلکه مشخص هم می شود که ايشان درست روز قبل از دستگيری با آقای طالبانی ملاقات داشته است. راستی يک رئيس جمهور با يک پاسدار تروريست چه کار می تواند داشته باشد ؟بيچاره ملت کرد دلش خوش باشد که رئيس جمهورش کرد است، اما رئيس جمهوری که از يک پاسدار دستور می گيرد ؟؟
ارسال یک نظر