پنجشنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۸۵

خودکشی یا یک اعدام تدریجی دیگر

ظرف کمتر از 2 ماه، به دنبال مرگ مظلومانه شهید اکبر محمدی که هنوزعلتش رسما از جانب فوه قضائیه و دستگاه سرکوبگر اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلام اعلام نشد و به مانند مرگ دلخراش شهید زهرا کاظمی و ده ها و صدها مورد دیگر هم هرگز علتش اعلام نخواهد شد، ولی الله فیض مهدوی نیز شتابانه سفر کرد و پرواز بر آسمان اوین را به زیستن در سیاه چالی که مغضش را کشته بود ترجیح داد و خود را برای همیشه در راه رهائی جاودانه کرد.
علت این تراژدی های عذاب آور که اکنون به عادت 27 ساله در زندان های جمهوری اسلامی تبدیل شده دیگر نیازی به روشن شدن ندارد. دیگر کسی نمی پرسد که فلانی چرا سکته کرد. کسی نخواهد پرسید که چرا این جوان اعتصاب غذا کرده بود. کسی نمی گوید که شهید اکبر را چرا به تخت بسته بودند. چرا بر دهان اکبرها چسپ می زنند. چرا سلولها خاکستری مغض این شهید به این زودی و به این راحتی رنگ عوض کرد و رخسار دیگران هر روز بیشتر رنگ می بازد در آن خراب شده ها ای که درونشان تهی از مهرورزی است. در آن ویرانه ای که نشان حیات انسان ها ذره ای نفس کشیدن بیشتر نیست. دیگر کسی نگران اعتصاب غذا و بیماری و درد کشیدن یک زندانی سیاسی نیست. اکنون ما به شنیدن خبر اعتصاب غذا و خودکشی زندانیان سیاسی به مانند هر تراژدی تاریک دیگر این آب و خاک در طول این 27 سال پراز نامرادی عادت کرده ایم.
به بچه ها فشار آورده اند و تهدیدشان می کنند که باید جلوی دوربین بنشینند و اعدام عجیب وغریب یار خسته خود را به مانند نمایشنامه ای برای چشم انتظاران وی و آن همه احمدها تعریف کنند که در حمام به دنبال مرگ خویش می گشته است و بگویند که دوستشان می خواسته خودکش بکند. از سر کوته فکری و نادانی وانمود می کنند که کسی از داخل زندان ها خبری ندارد. شهید فیض مهدوی که پنج سال حپس را شجاعانه پشت سر گذاشته بود و مدتی بود برای رسیدن به ساده ترین حقوق یک زندانی سیاسی نامه می نوشت و به این در و آن در می زد که مداوا شود، که وکیلش را ببیند و به بند دوستانش انتقال داده شود تا مدتی را درکنار یاران خود بیاساید و هر شب خواب حجت در پای چوبه دار را نبیند تا شاید روح خسته اش کمی آرام گیرد و هر شب تا سپیده دمان چند بارنمیرد و زنده نشود. تازه امید پیدا کرده بود که از اعدام نجات پیدا کرده و در انتظار ابلاغ حکم تازه اش لحظه شماری می کرد. تازه می خواست بگوید که دربرابر نامردمی ها مبارزانه تر می خواهد بیشتر و بیشتر بایستد. اما مگر حکم هایی که یک شب صادر می شوند و در آنها اعدام تدرجی تعریف شده را به کسی اعلام می کنند؟ اما مگر کسی غیرازخود آن شهید می داند که حکم اعدام تدریجیش صادر شده است وقتی به او دارو نمی رسد، وقتی که هوا را نیز با او بیگانه کرده اند، وقتی که چسپ هم نمی گذارد همسایه اش صدایش را بشنود که او می خواهد بگوید حکمش همان حکم بی مصدر اعدام می باشد که اجرایش قطعی تر از همیشه است. شهید ولی الله فیض مهدوی و دیگران هرگز خودکشی نکرده اند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

آقا جون تو اول خودت لينك وبلاگ جديدم را بذار