دوشنبه، مهر ۰۲، ۱۳۸۶

چالشی پیدا و پنهان در غرب کشور

اوضاع در غرب کشور به شدت نگران کننده می باشد. درگیری های پراکنده میان نیروهای حزب پژاک و سپاه پاسداران شدت بیشتری به خود گرفته است. همزمان با شدت گرفتن این درگیری ها که اکنون از شمالی ترین مناطق کردنشین کشور به جنوبی ترین مناطق کردنشین نیز کشیده شده است، حملات توپخانه ای سپاه پاسداران به مناطق مرزی عراق به قصد ضربه زدن به پایگاه های این حزب، خسارات و تلفات چشمگیری را متوجه مردم مناطقی ازعراق و حتی داخل کشور کرده است. با توجه به واکنش های دو هفته اخیر مقامات عراقی و آمریکائی در این خصوص و همچنین اظهارات خصمانه مقامات ایرانی نسبت به دولت عراق و کردستان به نظر نمی رسد که هدف سپاه پاسدارن صرفا ضربه زدن به حزب پژاک باشد. از سوئی دیگر نیز آمریکائی ها در حال حاضر در تمام مناطق عراق سایه به سایه در تعقیب نیروهای سپاه قدس به قصد برخوردی از دور یا نزدیک با مرکزیت سپاه پاسداران هستند. چندان بعید نیست که فعل و انفعالات سپاه پاسداران در مرزهای غربی کشور، بهانه لازم را به دست آمریکائی ها داده تا دست به اقدامی ضربتی درکوتاه مدت علیه مواضع سپاه پاسداران در غرب کشور بزنند.

قد علم کردن حزبی به نام پژاک در شمال غربی کشور زودتر از حد تصور سپاه پاسداران را با یک چالش نامنظم منطقه ای در داخل کشور روبرو کرد. نمی توان گفت فعالت های پژاک که روزبروز گسترش بیشتری می یابد، می تواند ضربات نیمه سنگینی به بدنه سپاه پاسداران وارد کند. اما می توان در حد اشاره گفت که این حزب تازه تاسیس سیستم فکری و تاحدی آرایش نظامی سپاه در غرب کشور را به هم ریخته و درعین حال رهبری جدید سپاه پاسدارن را ناگزیر به انجام فعل و انفعالاتی کرده که سرانجام منجر به واکنش عملی بیشتر آمریکا در شمال عراق خواهد شد.
پژاک اکنون نسبتا توانسته است پیش و روی جمهوری اسلامی چالشی پیدا و پنهان را رقم بزند که نهایتا می تواند در دو سطح حساس و درعین حال مجزا رو به سپاه پاسدارن منجر به گشودن جبهه ای جدید شود و علاوه بر آن عملا دست جمهوری اسلامی در ماجراجوئی های نظامی و فعالیت های جاسوسی در شمال عراق را بیشتر رو کند.
از یک طرف با توجه به سرکوب نزدیک به سه دهه مردم کردستان به بهانه های واهی و بی اعتبار تجزیه طلبی و قوم گرائی و در مقابل سکوت جامعه جهانی، پژاک تا حدودی زیادی بعد از گذشت بیش از یک دهه از فعالیت های نظامی احزابی چون کومه له و دمکرات توانسته است پرده از اقدامات سرکوبگرانه ای بر دارد که سالهاست سپاه یاسداران در مناطق کردنشین و درقبال مردم کردستان، بدون سر و صدا انجام می دهد. یعنی تبدیل کردن کردستان به یک پادگان بزرگ نظامی برای سرکوب مردم کردستان درغرب کشور، و هم برای تضعیف حکومت کرد همسایه که از حمایت کامل آمریکا و اتحادیه اروپا برخوردار است و هم برای اعزام اعضای سپاه قدس و فرستادن تجهیزات نظامی برای گروه های تحت حمایت خود.
از طرفی دیگر ادامه حضور پر رنگ پژاک در غرب کشور که خود را مدافع حقوق مشروع مردم کردستان به حساب می آورد و درمقابل جمهوری اسلامی هرگونه دست رو دست گذاشتن را خیانت به ملت کرد حساب می کند، علاوه بر آنکه می تواند از حمایت و پشتیبانی نسبی مردم کردستان برخوردار باشد، می تواند بیش از پیش مساله مردم کردستان با دولت مرکزی درافکار عمومی بین المللی را برجسته تر کند. این در حالی است که حضور این حزب در شرایط حساس فعلی نمی تواند بدون حامیان سیاسی و یا حتی نظامی باشد. بنابراین ادامه درگیریهای پراکنده پژاک با سپاه پاسدارن در غرب کشور و همچنین ادامه حملات توپخانه ای سپاه به مناطق مرزی شمال عراق نمی تواند یپامد های خطرناکی را برای جمهوری اسلامی به همراه نداشته باشد.

می توان گفت که پشت سیاست های اتخاذ شده در جهت حمایت و ترغیب پژاک برای ادامه روندی که تا به امروز این حزب در پیش گرفته است، اهدافی سیاسی مستتر شده ای دنبال می شود که قطعا یکی از این اهداف باید ضربه وارد کردن به مرکزیت سپاه پاسدارن باشد. نکته ضروری و قابل اشاره در این مورد آن است که این ضربه چه یک ضربه اعتباری به سیاست ها سپاه پاسداران درخارج از مرزها باشد و چه یک ضربه نظامی به مواضع این نیروی تروریست در داخل خاک کشور، نمی تواند هیچ مخالفتی را از سوی افکار عمومی داخلی و بین المللی به دنبال داشته باشد. اوضاع در عراق و در غرب کشور به گونه ای است که نشان می دهد آمریکا روز بروز برای بی اعتبار کردن و از کار انداختن موتور تحرک سپاه پاسدارن برنامه ای تازه و حساب شده تری طرح ریزی و به اجرا در می آورد.

سپاه پاسدارن در ماه های گذشته به شیوه های گوناگونی سعی کرده است که قدرت و آمادگی خود برای مقابله با آمریکا را به نمایش بگذارد. انجام چندین مانور بزرگ و کوچک در مناطق مختلف کشور، آزمایش چند نوع موشک و هواپیما و تبلیغاتی وسیع در رسانه های جمعی دولتی و در کنار آن زهر چشم گرفتنی حقیرانه از مردم، بويژه از اقلیت های قومی کرد و بلوچ اعلام آمادگی سپاه برای مقابله با هر گونه اقدام نظامی علیه ایران بوده است. چنین اقدامات جنگ طلبانه ای در کنار دخالت های علنی در امورات داخلی عراق و تحریک گروه های شیعه و آموزش دادن و مسلح کردن آنها بیشتر به سلاح هائی که برای انجام عملیات های انتحاری توسط تروریست ها بکار برده می شوند، این نیروی حامی تروریست را در آستانه قرار گرفتن در لیست سیاه وزارت خارجه امریکا قرار داده است.
اکنون آمریکا با قدرت بیشتری در حال برخورد با گروه های تروریستی تحت حمایت سپاه پاسدارن می باشد و برخورد با شاخه برون مرزی سپاه یاسدارن درعراق را چندین ماه پیش شروع کرده است و در حال حاضر به نظر می رسد که نوبت به برخورد با مرکزیت خود سپاه یاسداران رسیده باشد. برای آمریکا و متحدینش درعراق و در شرایط فعلی چه دلیلی میتواند بهتر و مشروع تر از گشودن آتش نیمه سنگین سپاه پاسدارن به روی مردمی بی گناه و بی دفاع درمناطق کردنشین شمال عراق باشد آن هم با اهدافی چون کشاندن جنگ های پراکنده قومی و فرقه ای عراق به اقلیم کردستان و ایجاد بی ثباتی امنیتی بیشتر در کل منطقه. قطعا دنبال کردن چنین اهدافی از جانب جمهوری اسلامی در شمال عراق که عواقب ناگواری را در پی خواهد داشت، علاوه بر آمریکا واکنش جامعه بین المللی در هرعرصه ای را نیز به دنبال خواهد داشت.
بنابراین می توان گفت که آمریکا در قبال سپاه پاسدارن و برای ساقط کردن شاخه برون مرزی سپاه پاسدارن علاوه بر رویارویی مستقیم نیروهای خود با گروه ها و عناصر سپاه قدس در مناطق مختلف عراق از جمله در مناطق تحت سیطره حکومت اقلیم کردستان و همچنین حمایت و پشتیبانی احتمالی از احزاب مسلح مخالف جمهوری اسلامی نظیر پژاک که توانائی به هم زدن توازن قوا در یک منطقه مشخص و ایجاد چالش های نامنظم منطقه ای در داخل خاک کشور حتی اگر در ابعاد کوچک هم باشد، را دارند، برنامه های جامع تر و دقیق تری را در دست اجرا دارند که آمریکائی ها تنها در برداشتن قدم های اولیه تنها هستند و درمراحل بعدی بدون هیچ شک و تردیدی بیشتر قدرت های غربی را در کنار خود دارند.
تمامی اقدامات صورت گرفته درعرصه سیاسی و اقتصادی از سوی کشورهای غربی در قبال سرکشی های سپاه پاسداران در ماه های اخیر موید این نکته است که آمریکا در گامهای بعدی علیه سپاه پاسدارن به هر بهانه ای که باشد، از حمایت ها احتمالی سیاسی و نظامی از احزاب مسلح کرد و خواسته ها ومطالبات برحق مردم کردستان و حمایت از جنبش دمکراسی خواهی کل مردم ایران گرفته تا تحریم های همه جانبه این نیروی تروریست که اکنون با بی شرمی تمام امنیت کل خاورمیانه را به مخاطره انداخته است، تنها نیست و هر نوع عملکرد آمریکا غیر از به راه انداختن یک جنگ به تمام معنای جبهه ای علیه کشورمان از مشروعیت و حمایت کامل جامعه جهانی برخوردار خواهد بود.

درکنار اقدامات آمریکا علیه سپاه پاسدارن اما، مساله ای که تامل برانگیز و درعین حال شکل ینهان یک چالش نظامی درغرب کشور را نشان می دهد و بیشتر از موارد دیگر بیانگر این مساله است که این نیروی حامی تروریست جمهوری اسلامی در صورت به انجام رسیدن اقدامات وسیع تر آمریکا و یا هر نوع چالش نظامی دیگری نظیر چالشی که حزب پژاک ایجاد کرده است و در ایجاد و پیشبرد آن خود را تنها نمی بیند، به هر شکل ممکن آسیب پذیر است، نمایان شدن اختلافات درون سازمانی و تشکیلاتی سپاه پاسدارن در سطح عالی است که گفته می شود این اختلافات در مسائل عقیدتی_ سیاسی و حتی اقتصادی نیز کاملا محسوس و مشهود است.
اخیرعلی خامنه ای به عنوان پدر دوراندیش کل قوا با سه انتصاب نزدیک به هم و در فاصله ای کوتاه با توجه به شرایط ویژه کشور با زیرکی و شگرد خاص خود در چنین مواردی می کوشد از بروز بیشتر این اختلافات در سطح بالای تشکیلات سپاه پاسدارن جلوگیری کند. این اختلافات که به نظر می رسد اختلافاتی دامنه دار باشد مدتی بعد از روی کارآمدن محمود احمدی نژاد با سرنگون شدن هواپیمای حامل فرماندهان ارشد سپاه در آسمان ارومیه اولین نشانه های خود را بروز داد. نکته سوال برانگیز در این اثنا این است که چرا در حالی که در مرزهای شرقی نیز درگیری های مسلحانه و ناآرامی هائی وجود دارد و در آب ها خلیج فارس روز بروز حضور ناوهای هواپیمابر و جنگی بیشتر و پررنگ تر می شود و استفاده از پایگاه های نظامی در کشورهای ساحلی دریای خزر و کل آسیای میانه نیز در هر زمانی که آمریکا بخواهد بلامانع می شود، اما با این حال هر گونه اتفاق و تغیر و تحول که مربوط به سپاه یاسدارن می باشد در استان های غربی کشور و بویژه در استان های کردنشین اتفاق می افتد.

آیا جنبش مردمی و مسالمت آمیز مردم کردستان و در کنار آن وجود احزاب سیاسی_نظامی کرد به تنهائی می تواند چنان چالشی را رقم بزند که همه نگاه های مشکوک، امنیتی و نظامی رهبران جمهوری اسلامی و درراس آن فرماندهان سپاه پاسدارن را معطوف به مرزها و مناطق غربی کشور کند.
با این وصف، به رغم تمامی امیدها به یافتن یک راه حل مسالمت آمیز و بدون خطر برای نجات کشور از جنگی که روزبروز سایه شوم خود را بیشتر و بیشتر بر کشور می اندازد، عملکرد نودیوانگان جنگ طلب درهر دو سوی مرز نشان می دهد که در حال حاضر گفتگو ها بیشتر حول چگونگی به راه انداختن جنگ وپیامد های آن است تا پیدا کردن راه حلی نهائی برای گریز از جنگ.

هیچ نظری موجود نیست: