چه باید گفت و چه باید کرد، وقتی از زندان بان و بازجو گرفته تا قاضی و دادستان چوبه دار را هل می دهند و به چند قدمی پاک ترین فرزندان این آب و خاک می رسانند. چه باید گفت به آنانی که بی مهابا و بی هیچ واهمه ای و در عین حال با کمال افتخار جفا روا می دارند براین مردم و حکم می رانند بر فرزندانشان؛ حکم مرگ.
چه باید کرد در حق آن جوانی که به جرم صداقت در کردار و گفتارش، اکنون در آن سلول تاریک خواب از چشمانش رخت بربسته و کابوسی هولناک رهایش نمیکند؛کابوس مرگ با طناب دار.
باز شبح مرگ در زندان ها را رها کرده و خود به تماشا ایستاده اند جان دادن ها.
تابستان است و باز تاریک اندیشان و کوته فکران در سوت آغاز مارتن مرگ در زندان ها دمیدند تا خود بار دیگر جنایتی دیگر را رقم زنند به نام خود.
تایید صدور حکم اعدام برای عدنان حسن پور و هیوا بوتیمار از سوی سخنگوی دستگاه قضائی نمی تواند حامل پیامی شفاف نباشد، پیامی با این محتوا که دیگر این حاکمیت هیچ زبان و هیچ صدائی را برنمی تابد و اگر بخواهد در آنی حکم ها صادر خواهد کرد حتی اگر همه جهان ساز مخالف زند.
هر چند من خوشبینم که اعتراضات بین المللی و فشارهای همه جانبه با یاری و همدلی مانع از به اجرا درآمدن این احکام غیرعادلانه و ضد انسانی خواهد شد.
۱ نظر:
با سلام
به روزم
طرح سهمیه بندی بنزین؟
از حضور شما خوشحال می شوم.
با سپاس
ارسال یک نظر