ترس در سراپای حاکمیت جمهوری اسلامی از 18 تیرماه 78 همچنان وجود دارد؛ ترسی که هر سال با اقدامات فزاینده نیروهای امنیتی و اطلاعاتی ازدوماه قبل ازسالگرد این فاجعه فراموش ناشدنی نمی تواند از چشمان بیدار اقشار مختلف جامعه مخفی بماند.
امسال اما، جدای اقدامات دو ماه گذشته برای مهار و کنترول دانشجویان، ازهمان ساعات اولیه این روز با حمله به تحصن آرام اعضای شورای دفتر تحکیم در برابر درب دانشگاه پلی تکنیک و دستگیری و انتقال آنها به مکانی نامعلوم و به دنبال آن با یورش لباس شخصی ها به دفترمرکزی ادوار که علاوه بر ضبط اموال و اسناد این دفتر و پلمپ آن، منجر به دستگیر همه حاضرین در دفتر نیز شد، بیشتر از سال های گذشته نمایان شد. ترسی پابرجا، ثابت شده و درحال فزونی گرفتن در مقابل حضور همیشگی دانشجو و طرح خواسته ها و مطالباتی ساختارشکن از جانب جنبش دانشجوئی.
هشت سال پیش وقتی لباس شخصی ها و سایر نیروهای امنیتی و اطلاعاتی حاکمیت جمهوری اسلامی طبق برنامه ای از قبل تعین شده دد مناشانه خوابگاه های دانشجوئی پایتخت را هجوم بردند، دیگر نه جو دانشگاه، جو دانشگاه بعد از اتقلاب فرهنگی دهه شصت بود و نه دانشجویان، دانشجویان پیرو نظامی بودند که همه دستاوردهای مبارزاتی مردم ودانشجویان دردهه پنجاه، درپی انقلاب 57 هفت را به تاراج برده بود.
اگر چه آن روزها دولت، دولت اصلاحات بود و با حمایت و پشتیبانی همین دانشجویانی که بعد از سال ها سکوت و رخوت جنبشی پرتوان و پرتحرک و امید بخش را به جامعه کشور نوید می داد، قدرت را از جناح مقابل گرفته بود و در صدد پیاده کردن برنامه هائی بود که در صورت پیاده شدن جنبش دانشجوئی و سایر جنبش های اجتماعی را نیز بیشتر و بهتر همراه خود می کرد، اما جناح اقتدار گرا با بکار گیری نیروهای سرکوبگر خود اولین ضربه خود را بر پیکر جنبش دانشجوئی وارد آورد تا مبادا قدرت را برای همیشه به رقبای سیاسی اصلاح طلب خود واگذار کنند و از سوئی دیگر راه برای جنبش ها تازه سربرآورده باز شود. در یک تقابل رودر رو با دانشجویان، صحنه دانشگاه ها را بار دیگر به عرصه تاخ و تاز نیروهای تندرو و بنیاد گرا و چماق بدستان تبدیل کرد و به دو هدف اساسی خود حدآقل به مدت سه سال بعد از 18 تیر 78 دست یافت.
در چنین شرایطی و در روزهای پر التهاب بعد از 18 تیر 78 رهبران سیاسی اصلاحات و در راس همه محمد خاتمی پشت دانشجویان را خالی کردند و علاوه بر زندان اوین بازداشتگاه های دیگری در پایتخت از جمله بازداشتگاه زندان توحید نیز مملو از دانشجویانی شد که اکنون با شعارهای رادیکال تری به میدان آمده بودند، آمده بودند که بگویند دست به انتخابی حساس زده اند و مسیری که در پیش گرفته اند غیر قابل برگشت است حتی اگر علاوه بر نیروی انتظامی ارتش هم وارد عرصه شود.
بدین ترتیب اما پشت کردن رهبران سیاسی اصلاحات به جنبش دانشجوئی اولین هدف اقتدارگرایان شکست خورد بود که به راحتی به آن رسیدند و دومین هدف نیز متقابلن دلسرد شدن دانشجویان در سراسر کشور از جبهه بی در و پیکر اصلاحات بود.
در آن شرایط حساس و درآن مقطع تاریخی وقتی جنبش ضربه خورده دانشجوئی از سوئی با واکنش غیر قابل قبول رهبران اصلاحات روبرو شد و از سوئی دیگر فزونی فشار نیروهای سرکوبگر در خدمت اقتدارگرایان که با اقتدار کامل به اعمال فشار و دستگیری خودسرانه در دانشگاه های کل کشور همچنان وقیحانه ادامه می دادند، دست و پنجه نرم می کرد، در مقابل هر دو جناح حاکمیت به دو هدف اساسی که لازمه یک جنبش پویا و در حال رشد بود دسترسی پیدا کرد. اهدافی که اکنون جنبش دانشجوئی قبل از رسیدن به آن بهایش را پرداخته بود.
اولین هدفی که لازمه هر نوع جنبشی که در یک کشور استبدادزده راه می افتد،می باشد استقلال آن جنبش و عدم وابستگی آن به نیروها و جریان های سیاسی بود که صرفا در رقابت های سیاسی با رقبا سیاسی به حضور دانشجو به عنوان یک قشر پرسشگر، جستجو گر و انتخاب گر در کنار خود نیاز مبرم دارند. بعد از فاجعه 18 تیر در واقع اولین و ارزشمندترین هدف جنبش دانشجوئی که زمینه یک بستر مناسب برای حرکتی جامع تر و نوین تر را فراهم می آورد محقق شد. جنبش دانشجوئی یاد گرفت که باید مستقل و آزاد به تلاش و مبارزه خود تا رسیدن به آرمان هایش گام بردارد.
دومین هدف جنبش دانشجوئی که بعد از واقعه کوی دانشگاه محقق شد، ایستادن اقشار مختلف مردم جامعه به جای اصلاح طلبان پشت جنبش دانشجوئی بود. از آن جا که خواسته ها و مطالبات دانشجویان فراتر از آنچه بود که اصلاح طلبان وعده داده بودند اما در عمل یا نتوانستند کاری از پیش ببرند یا تمایلی برای به انجام رساندن آن از خود نشان نمی دادند، و در کل می توانست به شکلی مناسب تروعامه پسند تر مطالبات کل جامعه را پوشش دهد، مردم را به حمایت و پشتیبانی روزافزون تری از جنبش دانشجوئی سوق داد. علاوه بر این نیز هر چه از فاجعه کوی دانشگاه بیشتر فاصله زمانی گرفتیم شاهد مقبولیت بیشتر جنبش دانشجوئی در اقشاتر مختلف جامعه بودیم. امری که می تواند نوید بخش دور تازه ای از مبارزات مدنی و مسالمت جویانه مردم در کنار جنبش دانشجوئی و دیگر جنبش های اجتماعی باشد.
آن چه که جنبش دانشجوئی را با تمام موانع و مشکلات ساختاری موجود در نظام جامعه از یک طرف و انسداد فضای سیاسی کشور در پی روی کار آمدن دولت سراپا امنیتی و نظامی نهم زنده نگه داشته و آن را به آینده بیشتر امیدوار کرده است چیزی نیست غیر از حمایت و پشتیبانی مردم جامعه و اعتماد و اطمینان کامل همین مردم به فرزندان دانشجوی خود. اکنون مردم به خوبی چهره هر دو جناح حاکمیت را شناخته و تجارب لازم برای مقابله با سیاست های سرکوبگرانه این حاکمیت ضدمردمی را کسب کرده اند. در حال حاضر جنبش دانشجوئی نیز با حوصله، تدبیر و درایت بیشتر به راه خود ادامه دهد و در حال گذار از یک دوره پرفراز و نشیب دیگر به دوره ای به مراتب سخت تر وحساس تر است. خوشبختانه جنبش دانشجوئی اکنون در این دوره گذار علاوه بر مردم جامعه افکار عمومی بین المللی را نیز در پشت سر خود دارد.
افکار عمومی بین المللی که در پی بردن به عمق فاجعه 18 تیر 78 به کلی متوجه ایران، وضعیت حقوق بشر در ایران، وضعیت جنبش دانشجوئی ایران و دیگر جنبش های اجتماعی در ایران شد و همواره به هر شکل ممکن حامی و پشتیبان جنبش دانشجوئی و در کل جنبش مدنی مردم ایران بوده است. امر مهمی که تنها به همت تلاش و مبارزه مستمر دانشجوئی محقق شد.
امسال در حالی 18 تیر 78 را پشت سر گذاشتیم که بسیاری از دانشجویان در پی تحصنات مسالمت آمیز خود در محیط ها دانشگاهی ظرف ماه های گذشته در نقاط مختلف کشور به زندان افتاده و بسیاری از آنها بویژه در تهران و در زندان اوین در سلول های انفرادی بسر می برند و کماکان از وضعیت جسمی و روحی بسیار از آنان اطلاع چندانی در دست نیست. چند تن از بچه های پرتوان پلی تکنیک همچنان تحت فشار بازجوئی های مداوم و طاقت فرسا هستند و در وضعیت نگران کننده ای بسر می برند در شهرستان های کوچک و بزرگ اوضاع چندان بهتر نیست. بسیاری از فعالین دانشجوئی هستند که ماه هاست به زندان افتاده اند و به علت نبود یک اطاع رسانی سالم و موثق کسی از سرنوشت آنها خبر ندارد. با این حال و با توجه به حضور همه جانبه دانشجویان با همه فشارها، تهدید ها و تحدید ها، دانشجویان روزبروز در قبال سرنوشت همکلاسی ها خود و سرنوشت جنبش دانشجوئی و نهایتا سرانجام مطالبات ساختارشکن خود احساس مسئولیت بیشتری می کنند و هرگز حاضر به واگذارکردن عرصه در هیچ شرایطی نخواهند شد. دیروز از همان ساعات اولیه صبح اعضای شورای دفتر تحکیم بعد از بارهای بار این امر را ثابت کردند و همه دیدند که تحصن شش نفره آنان در یکی از مهمترین روزهای دانشجوئی چقدر آرم و سنگین بود و خشک مغزان به شیوه ای به آنان که تنها خواست شان آزادی هشت تن ازهمکلاسی هایشان و صدور یک بیانیه چند سطری بود، حمله ور شدند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر