سه‌شنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۷

انتشار دومین بیانیه تحلیلی پنجاه و چهار تن از فعالان سیاسی و مدنی کرد دربند

ادامه اعتصاب غذاي زندانيان کرد
در پانزدهمين روز اعتصاب غذاي زندانيان سياسي و مدني کرد در زندان هاي مختلف کشور، پنجاه و ‏چهارتن از اعتصاب کنندگان در زندان هاي چهار شهر سنندج،سقز، اروميه و تهران با انتشار بيانيه اي تحت ‏عنوان "تداوم مقاومت" اعلام کردند که به اعتصاب خود ادامه خواهند داد. اين بيانيه که توسط کميته حمايت از ‏اعتصاب غذاي زندانيان سياسي و مدني کرد انتشار يافته، نام اين پنجاه و چهار فعال دربند نيز ذکر شده است.‏
در بخش نخست اين بيانيه که دومين بيانيه زندانيان کرد اعتصاب کننده در طول پانزده روز گذشته مي باشد، ‏آمده است: سلطه به عنوان يک کل واحد صرفاً از خلال امور بظاهر يکسان نمي گذرد، بلکه از لابلاي ‏اموري نيز مي تواند وحدت خويش را به چنگ آورد که اجزايشان به ظاهر در تضاد با آن قرار دارند. سلطه ‏ضمن تکثير خويش، توانايي فرآوري ديگر باره ي خود از ميان اين اجزاي به ظاهر متضاد نيز هست. حتي ‏فراتر از آن متحد ساختن اين اجزاء با خود و اقدام پيگير براي اقمار سازيهاي ابدي حول خواست نابودگرانه ‏اش است. نقطه تلاقي اين اجزاء صحه گذاردن بر تداوم وضع موجود است هنگاميکه تمامي اجزاي فلسفي، ‏اجتماعي و سياسي اي که فراروي سلطه به ظاهر در مبارزه اند، سلطه اين بار نه فقط از طريق سرکوب اوليه ‏و مستقيم بلکه از راه سرکوب ثانويه نيز لب به سخن خواهد گشود. ‏
در بخش ديگري ازبيانيه اين فعالان زنداني خوانيم: انديشيدن و نقد سلطه بي گمان نه فقط توسط رسوا ساختن ‏اشکال سرکوب اوليه، بلکه از راه عريان سازي ادعايي نيز حاصل مي شود که در هم بستري با آن، بر طبل" ‏مبارزه" مي کوبد. "مبارزه" اي که نه حاصل پيوستن ساده انگارانه به سلطه، بل توسط پيچيده ساختن خود و ‏فرآوري اينهماني از قلب اجزاء به ظاهر متضاد با سلطه است. تحقق نقد سلطه مستلزم نوعي چسبانيدن اين دو ‏سويه به يکديگر است، دو سويه اي که با دو راهکار همگون به ابدي پنداري وضع موجود مي انديشند. فرا ‏بردن نقد از مناسبات پيچيده اي که سلطه تمهيد کرده است نيازمند فراتر رفتن از گفتار سرکوب ثانويه نيز ‏هست. گفتاري که نه در ضمن بلکه در خلال "مبارزه" با سلطه و به روشنترين وجه ممکن به بيان در آمده ‏است.
در بخش ديگري ازاين بيانيه، با اشاره به اينکه اعتصاب غذاي زندانيان نشانه وجود سرکوب است، آمده: اگر ‏اعتصاب غذايمان به زانو در آوردن لحظات زندان است، لحظاتي که به مثابه گزارش هايي در تاييد سرکوب، ‏زندان و چوبه ي دار را به عنوان عمده ترين کالاهاي موجود در ويترين نظام سلطه بر مي نهند، امتناع از ‏بيان مان در پارادايم هاي معمول نيز گريز از به گفتمان در آمدن توسط سرکوب ثانويه است. انديشيدن و عمل ‏در افقي است که قبل از به بيان در آمدن، خود را به رهايي پيوند داده باشد. سرکوب ثانويه هرچند جسم ‏قربانيانش را مستقم به عنوان زبان خويش از راه بکارگرفتن زندان و چوبه دار به کار نمي بندد، اما از طريق ‏‏"تسخير کردن" رويه ي ديگر کارکرد سلطه را تعين مي بخشد. سرکوب ثانويه از طريق جسم فراموش و ‏مسکوت گذارده شده به زبان در مي آيد. به زبان درآمدن اين سرکوب از طريق به انحراف کشانيدن زبان با ‏هدف مسکوت گذاردن و تحمل پذير ساختن زندان و چوبه دار تحقق مي پذيرد. ‏
اين بيانه سپس چگونگي سرکوبگري نظام سلطه چنين تشريح مي کند:مبارزه اي که اکنون و در وضعيت ‏پيشامبارزاتي موجود شاهديم، در همان گام نخست به ويرانگري خويش و بيان مند شدن اش در سرکوب ثانويه ‏مي پردازد. بي محتوا سازي سرکوب، کارکرد اصلي سرکوب ثانويه است، سرکوبي که توسط سلطه به ‏صورت مستقيم ابراز مي گردد داراي محتواست، محتوايي عميقاً برانداز، اما در چارچوب گفتمانهاي سرکوب ‏ثانويه از شدت اين محتوا کاسته مي شود و بينان براندازيشان را به نفع تقويت مقاومت بنيادهاي سلطه به ‏کناري مي گذارند، در به تحمل در آوردن بزدلي در مقابل مقاومت، مرگ در تقابل با زندگي و زندان در ‏ضديت با آزادي به بهياري سلطه مي پردازند. با موضعي که سرکوب ثانويه اتخاذ مي کند حتي گهگاه سرکوب ‏مستقيم به استعاره اي منسوخ مي نماياند که در چارچوب به پارادايم معمول در آمدن محتواي عميقاً برانداز ‏سرکوب اوليه، در اراده معطوف به پنهان شدن، سلطه را ياري خواهند داد. به اين ترتيب سلطه از درون ‏سرکوب ثانويه نيز مي گذرد، اجزايش را پشت سر مي نهد و در نهايت به يکپارچه سازي و متحد ساختن خود ‏مي پردازد، و در روزمرگي اي که تولد مي يابد با وجود تمام عرياني اش، پنهان مي گردد. ‏‏ فعالان در بند ادامه ميدهند: حقوق بشر در گفتار سرکوب ثانويه تبديل به هويت براندازي از بشر و انسان کُشي ‏انسان مدارانه اي مي شود که از راه ابداع "انسان"به توجيه کشتار انسان مي پردازد. موضع ما مردود ساختن ‏اين تضاد در وضعيت موجود بشري و رد هرگونه روايت مند شدن انسان در چارچوب پوزيتويسم حقوقي ‏کنوني توسط نيروهاي است که تا مغز استخوان هويت سياسي اشان را مديون ضديت با حق و انسان اند. ‏نيروهايي که در پوزسيون مبارزه براي "انسان"، انسان را در تاريخ و سياست از پاي در آورده اند. موضع ما ‏برگرداندن محتواي سرکوب مستقيم از طريق رهاسازي گفتار مقاومت و گريز از روايت مند شدنش توسط ‏سرکوب ثانويه است. محتواي سرکوب همچنان که هست بايد نمايانده شود نه از طريق روايت پردازيهاي ‏سرکوب ثانويه. مقاومت مان عريان سازي سرکوب اوليه توسط بي محتوا سازي سرکوب ثانويه نيز هست. ما ‏برانيم تا زندان، اعدام و جامعه ي مرده را توسط زنداني زنده شرمگين سازيم. ‏
اين بيانيه همچنين اشاره اي دارد به تبعيض که در زندان بر فعالان کرد روا داشته مي شود: تبعيضي که بين ‏ما و ديگر زندانيان روا داشته مي شود، اطمينانمان را از عينيت مبارزه خويش افزون تر کرده است، به ‏واسطه ي انتخاب دقيق "کُرد بودن" سرکوب اوليه و ثانويه آنچنان اعلام اتحاد نموده اند که در کمتر موردي ‏شاهد چنين خود رسوا گري بزرگي ميان پوزسيون و اپوزسيون بوده ايم. عينيت تبعيض روا داشتن تحميل هر ‏نوع تعريف قومي را بر کُرد بودن بي محتوا مي سازد. " کُرد بودن" فراتر از بازنمايي مليت و نژاد به ‏رسواگر بزرگ وضعيت ناانساني اي تبديل شده است که پيوسته تمامي تضادهاي روزمره ميان دو سويه سلطه ‏را عريان مي سازد و اتحادشان را به روشنترين شکل ممکن باز مي نماياند. ‏
فعالان کرد اعتصاب کننده در پايان دومين بيانيه خود ضمن تاکيد برادامه اعتصاب و مقاومت در مقابل فشارها ‏و محدوديت هاي اعمال شده در زندان، تاکيد مي کنند: شدت و عينيت تبعيض مانع از آن مي شود که هويت ‏مغضوب واقع شده مان به سادگي تسخير شود، روايت مند گردد و توسط سرکوب ثانويه، فراموشي بر آن ‏تحميل گردد. پيوسته در ديالکتيک ميان تلاش براي تحميل فراموشي و تبعيض به مثابه امري خاطره ساز، ‏عنصري باقي مي ماند که همان مقاومت است. مقاومت خود را از مهارپذيري توسط سرکوب اوليه مي رهاند ‏و سرکوب ثانويه را در خود مهار مي سازد، از هر دوي اينان فراتر رفته و فضايي رهاي بخش براي عمل ‏سياسي فراهم مي آورد. موضع ما عمل در چنين فضايي ست، امري که بواسطه انتخاب "کرد بودن" صورت ‏پذيرفت. مقاومت به استخدام در آوردن مبارزه بر عليه لحظات زندان است، عَلَم ساختن زندگي عليه چوبه دار ‏و عمل سياسي در زمانه ي است که سياست رهايي بخش بيش از هر زمان ديگري منسوخ نمايانده مي شود. ما ‏مقاومتمان را تداوم خواهيم بخشيد و از دريچه مقاومت به زندگي و عمل سياسي خواهيم انديشيد. مقاومت يگانه ‏انتخابمان براي نپيوستن به صفوف سلطه است لذا ضمن اعلام عمومي اسامي مان همگان را به مقاومتي ‏فراگير مي خوانيم.‏‏ ‏اسامي اين پنجاه و چهار فعال اعتصاب کننده در زندان هاي سنندج، اروميه، سقز و تهران به اين شرح است:‏
زندان سنندج: ارسلان اوليايي، رئوف ابراهيمي، ساسان بابايي، انور حسين پناهي، عدنان حسن پور، شاکر، ‏روناک صفارزاده، هانا عبدي، فريد عبدي، فاطمه گفتاري، حبيب الله لطيفي،فردين محمدي سمان، جهاندار ‏محمدي.‏
زندان اروميه: ثروت آذرنيوش، يوسف آرساز، عادل آشعياني، علي احمد سليمان، ايوب ارگين باش، بختيار ‏اشرفي کيا، جهانگير بادوزاده، حسن توپوز، عزالدين توران، عبدالرحمان چنگالي، محمد حمزه پور، ‏غلامحسين خان عبدي،مراد دغر، داوود دفاعي، علي رشيدي، رمضان سعيدي، فريدون سلامت، خليل سيپان، ‏حميد شبان، مصطفي علي احمد، سجاد علي زاده، ياسين قديم آرويسي، ادريس قنبري، شيخ موس کارتش، ‏کمال وردان، شريف ياکان، فواد ييلماز، توفيق نوجوان، سليمان عمويي ميلان، جمهور اوزگور، محمد ‏سعادت، عمر چاپراز.‏
زندان اوين تهران: متين ارجان، هدايت غزالي، صباح نصيري و فرهاد وکيلي
زندان سقز: عبدالله حسيني، خليل مصطفي رجب، عارف عبدالله زاده،‏
‏ شايان ذکر است که کميته حمايت از اعتصاب غذاي زندانيان سياسي و مدني کرد با انتشار بيانيه فوق و ‏اسامي اين پنجاه و چهار فعال دربند در توضي پيرامون ليست زندانياني که در اعتصاب هستند و اعلام کرده ‏اند که به اعتصاب خود ادامه خواهند داد مي نويسد: پانزده روز از اعتصاب غذاي سراسرس زندانيان ‏سياسي و مدني کرد مي گذرد، در خلال اين روزها تلاش هاي کميته براي دستيابي به ليست قابل اطميناني از ‏زندانيان اعتصاب کنند ادامه داشت و کميته تمامي منابع خود را براي تدوين اين ليست بکار گرفت. بلاخره ‏تلاش ها کميته به ثمر نشست و ليست اوليه اين زندانيان همراه با دومين بيانيه تحليلي اين عزيزان به دست ‏کميته رسيد. اين ليست بنابه درخواست زندانيان دراختيار عموم قرار مي گيرد.‏
‏ اين کميته در پايان با اشاره به خواسته هاي شش گانه زندانيان و اهداف اين اعتصاب غذا، بيان ميکند: ما ‏ضمن يادآوري خواسته هاي شش گانه زندانياني که هم اکنون تحت فشار و در اعتصاب غذاي بسر مي برند، ‏بار ديگر به مقامات مسئول حکومتي و قضائي در خصوص امنيت جاني همه زندانيان سياسي و مدني هشدار ‏مي دهيم و از تمام نهادها داخلي و جهاني حقوق بشري جهت حمايت هرچه بيشتر از خواسته هاي اين زندانيان ‏دعوت به مشارکت و عمل مي نمايم. ‏
‏ اعتصاب غذاي زندانيان سياسي و مدني کرد با انتشار بيانه اي از سوي خود فعالان دربند آغاز شد. اين ‏اعتصاب غذا تاکنون حمايت هاي گسترده اي را در داخل و خارج از کشور درپي داشته است. در همين زمينه ‏تاکنون در شهرهاي مهاباد و سنندج نيز تجمعات اعتراضي به منظور حمايت از خواسته هاي مشروع و ‏قانوني زندانيان برگزار شده است. در همين ارتباط روز گذشته اصناف و بازاريان شهرستان مريوان هم به ‏منظور حمايت از ادامه اين اعتصاب غذا در محل کسب و کار خود حاضر نشدند و بازارهاي شهر را تعطيل ‏کردند.‏

هیچ نظری موجود نیست: