روز گذشته در روزنامه الکترنیکی روز آنلاین گزارشی با عنوان " نامه صلح دوستان علیه فاکس نیوز" منتشر شد که در آن ضمن اشاره به فعالیت یک گروه صلح دوست آمریکائی علیه تبلیغات تحریک کننده شبکه تلویزیونی فاکس نیوز در آمریکا، در جهت اقدام نظامی علیه ایران، عملکرد این شبکه آمریکائی به گونه ای توضیح داده شده بود، که گویی اگر آمریکا علیه ایران دست به اقدام نظامی بزند هیچ کس خطاکار و تاثیرگذار نبوده غیر از مجریان این شبکه،جان بولتون و سناتور لیبرمن و نهایتا دیک چینی. مقصود این نوشته البته جواب دادن به نویسنده محترم این گزارش که همواره یکی از بهترین نویسندگان روزآنلاین بوده، نیست. بلکه اشاره به نکاتی است در خصوص عملکرد شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی که در این گذر ضروری به نظر می رسد.
آیا عملکرد بزرگترین کانال دولتی جمهوری اسلامی با تکیه بر تهدیدات مقامات بلند پایه کشوری ولشکری حاکمیت اسلامی علاوه بر اینکه به شکلی واضح و علنی و بیشتر از آنچه که تلویزیون فاکس نیوزآمریکا به آن مبادرت ورزیده، قبل از آنکه بخواهد افکار عمومی داخلی را حامی سیاست های جنگ طلبانه دولت قرار دهد، امنیت روحی روانی میلیون ها شهروند ایرانی را با مخاطره ای گریزناپذر روبرو نکرده است؟ کدام یک از مواضع و دیدگاه های مقامات جمهوری اسلامی و در راس آن فرماندهان سپاه پاسداران علیه آمریکا در این شبکه انحصاری، اعلام آمادگی جمهوری اسلامی برای ضربه زدن به مواضع و منافع آمریکا چه در صورت اقدام نظامی و چه در صورت عدم اقدام نظامی، نبوده است؟
آیا تا به حال به آهنگ برنامه های شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی ظرف همین یک سال گذشته توجه شده که چگونه گوی سبقت از کانال ها و رسانه های حامی محافظه کاران آمریکائی را ربوده و حتی یک روز نیز از تبلیغات شوم و عوامفریب خود برای جنگ با آمریکا درهرعرصه ای غافل نبوده است؟ آیا اگر فعالان حقوق بشر و صلح دوستان کشورمان در داخل کشور آزادانه می توانستند علیه سیاست های جنگ طلبانه دولت نهم و تبلیغات شوم شبکه یک جمهوری اسلامی اقدامی تبلیغی نظیر همین اقدام صلح دوستان آمریکائی را به اجرا بگذارند، کسی جرات می کرد که همراه با تحت پوشش قرار دادن چنین اقدام قابل تحسینی عملکرد شبکه یک جمهوری اسلامی را زیر سوال ببرد و محکوم کند؟ شبکه ای که از بام تا شام می کوشد که فرماندهان شمشیر بدست سپاه پاسداران را معرفی کند و هیچ وقت نیز از مصاحبه با فرماندهان ارتش و قمه بدستان بسیجی و حتی نیروهای انتظامی نیز غافل نبوده است.
اگر عملکرد تلویزیون فاکس نیوز در حال حاضر و با توجه به شرایط حساس منطقه دقیقا همان عملکردی است که سال 2003 برای آماده کردن افکار عمومی آمریکا، برای لشکرکشی به عراق انجام داد، می توان گفت که عملکرد کنونی شبکه یک جمهوری اسلامی نیز دقیقا همان عملکردی است که در دوران جنگ هشت ساله در پیش گرفته بود که نه تنها مردم ایران را به مدت هشت سال به زور و بافریب به حمایت از ادامه جنگ واداشت، بلکه هزارن جوان کمتر از بیست سال را نیز بوسیله سیاسیت های تبلیغاتی مذهبی فریفت و روانه میدان های مین کرد.
واقعیت آن است که هم عملکرد شبکه یک جمهوری اسلامی و هم عملکرد شبکه فاکس نیوز آمریکا بر محور زمینه سازی روانی برای جنگ تکیه دارد. اما در همین صورت می توان چند تفاوت اساسی را بین عملکرد دو شبکه مزکور دید. فاکس نیوز در کشوری به تبلیغات برای جنگ با ایران دامن می زند که در وهله اول مردم آن کشور حتی در صورت بروز جنگ امنیت روحی روانی شان هرگز به اندازه امنیت روحی روانی مردم ایران به مخاطره نخواهد افتاد. مگر همین حالا در چهره پریشان و آشفته کدام ایرانی می توان نگرانی از بروزجنگ و عواقب ناگوار آن را ندید.
مانور تبلیغاتی شبکه یک جمهوری اسلامی با به تصویر کشیدن صحنه هائی از جنگ هشت ساله سعی دارد وانمود کند که سپاه پاسداران برای هر جنگی آمادگی لازم را دارد و همچنان اولین و یکی از اصیل ترین نیروهای انقلاب است که در حال حاضر نیز توانسته است علاوه بر حفظ سلطه نظامی خود نسبت به نیروهای دیگر، اقتصاد کشور را نیز تاحدود زیادی در دست بگیرد و از سوئی دیگر نیز با توجه به هرچه نظامی تر شدن کابینه دولت نهم، اکنون سپاه پاسداران در سیاست گذاری های کلان نظام علیه آمریکا و غرب نقشی پرنگ تری از همیشه ایفا می کند. بنابراین چنین نیروی می تواند در هر زمان و تحت هر شرایطی آمریکا را به جنگ بخواند و جالب آن است که شبکه یک هر از گاهی با پخش تکراری مانورهای نظامی سپاه قصد دارد که پیروزی بر آمریکا را از همین حالابه مردم مژده دهد! این عملکرد شبکه یک جمهوری اسلامی در حالی است که شبکه فاکس نیوز با کسانی مصاحبه و میزگرد ترتیب می دهد که در دولت کنونی محافظه کاران آمریکائی از نقش چندانی برخوردار نیستند. ضمن اینکه بیشتر اظهارات چهره هائی نظیر سناتور لیبرمن، جان بولتون نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل و چند کارشناس و تحلیلگر ساده تلویزیونی بیش از آنکه متاثر از سیاست های کلی کاخ سفید باشد، به یک جنگ روانی می ماند که معمولا در سطوح پائین تر قدرت سیاسی کشورهای بزرگ علیه کشورهائی که اسباب دردسر هستند و از آنان به عنوان یاغی و سرکش نام می برند، به راه می افتد و برای عاملان و امران چنین جنگ های روانی نیز،همواره نتیجه لازم و مورد نظر را در پی داشته است. شرط یک جنگ تبلیغاتی و روانی که در سطوح پائین تر قدرت طرح ریزی می شود
زمانی نتیجه اش آشکار می شود که طرف مقابل را وادار به واکنشی عملی کند.
به عنوان نمونه همین که اعلام شد قرار است وزارت خارجه آمریکا سپاه پاسداران را در لیست سیاه خود قرار دهد، بدون آنکه آمریکا عملا دست به اقدامی زده باشد، سپاه پاسداران و مقامات جمهوری اسلامی را هم به واکنش لفظی وهم واکنش عملی واداشت. از یک طرف سپاه پاسدارن علاوه بر شدت بخشیدن به توپ باران مناطق مرزی شمال عراق، در داخل خاک عراق چندین کیلومتر پیشروی کرد و از سوئی دیگر از تریبون نماز جمعه به تروریست شمردن سپاه افتخار شد! هر دو مورد در تنش های موجود بین ایران و آمریکا جز موارد جزئی به شمار می روند.اما نباید فراموش کرد که بهانه لازم برای اقدامات بعدی آمریکا را نیز فراهم نمود؛ به همین راحتی. و چنین اقدام حساب شده ای از کانالی به نام فاکس نیوز انجام شد بدون آنکه تبلیغی برای جنگ به عمل آورده باشد. اما شبکه یک جمهوری اسلامی در همین مورد علاوه بر آنکه همچنان تبلیغات جنگی خود را بیشتر کرد از جواب دادن به یک جنگ روانی ساده نیز عاجز ماند و تنها چیزی که برای نشان دادن به مردم داشت چیزی نبود غیر از خط و نشان کشیدنی از راه دور.
تبلیغ برای تحریک ایران و آمریکا به جنگ چه از طرف فاکس نیوز باشد که در آمریکا آزاد و مستقل کار می کند و چه از شبکه یک جمهوری اسلامی که تماما در انحصار دولتی جنگ طلب است، باشد باید قویا محکوم شود. نامه گروهی از صلح دوستان آمریکائی برای محکوم کردن شبکه فاکس نیوز که اقدام به تبلیغ جنگ و تشدید جنگ روانی علیه ایران می کند، عملی پسندید و قابل تحسین است و باید زیر آن را امضا کرد. کاش که نامه ای هم از سوی صلح دوستان کشور ما برای محکوم کردن شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی تهیه و تنظیم می شد تا روزنامه نگاران آمریکائی آن را تبلیغ و برای جمع آوری امضا آن را در ویب سایت های خود قرار می دادند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر