چهارشنبه، آبان ۰۱، ۱۳۸۷

براي پنجمين بار در زندان اروميه

اعتصاب زندانيان اهل حق
بنا به گزارش منابع محلي در استان آذربايجان غربي، پنج تن از پيروان فرقه "اهل حق" در زندان عمومي ‏اروميه براي پنجمين بار متوالي در سال جاري دست به اعتصاب غذا زدند. اين عده که به تازگي به اعتصاب ‏غذاي 33 روزه خود پايان داده بودند، اعمال فشارهاي بيش از حد، نگهداري در سلول هاي انفرادي، توهين ‏به عقايد مذهبي و همچنين عدم توجه مسئولين به خواسته هاي خود را علت دور ديگري از اعتصاب غذاي ‏خود عنوان کرده اند.‏
به گزارش کميته پيگيري وضعيت زندانيان اعتصاب کننده، سهند علي محمدي، بخشعلي محمدي، عبادالله قاسم ‏زاده، مهدي قاسم زاده و يونس آقايان پنج شهروند پيرو فرقه اهل حق هستند که تنها دو روز بعد از پايان دادن ‏به دور قبلي اعتصاب، دور تازه اعتصاب غذاي خود را از چند روز پيش آغاز کرده اند.‏
اين زندانيان که‌ در جريان اعتصاب غذاي 33 روزه‌ خود به همراه شماري از زندانيان مدني و سياسي کرد در ‏زندان اروميه به‌ شدت ضعيف و بيمار شده‌ بودند، اکنون مدت 10 روز است که‌ مجددا در اعتصاب به‌ سر مي ‏برند و وضعيت جسماني شان وخيم گزارش شده‌ است.‏
‏ قابل ذکر است غير از سهند علي محمدي که‌ به‌ اعدام محکوم شده‌ است، چهار زنداني ديگر به‌ حبس هاي ‏طويل المدت از 13 تا 20 سال محکوم شده‌اند.‏
بنا به گزارش منابع نزديک به فرقه اهل حق اين پنج نفراز مهر ماه سال 83 در زندان اروميه به سر مي برند. ‏اين افراد که‎ ‎همگي از اهالي روستاي اوچ تپه مياندوآب هستند در پي حمله نيروي انتظامي به اين‎ ‎روستا و ‏کشتار شش نفر از اهل حق دستگير و در دادگاه هاي بدوي به پنج سال زندان و‏‎ ‎اعدام در ملاء عام محکوم ‏شدند. پس از صدور حکم اوليه با اعتراض وکلاي تسخيري اين‎ ‎زندانيان، حکم مهدي قاسم زاده و يونس آقايان ‏تاييد و حکم اعدام 3 تن از‏‎ ‎آنان لغو و تبديل به حبس هاي طويل المدت بين 13 تا 15 سال در تبعيد شد.‏
زندانيان اهل حق پس از طي مراحل قانوني و دادگاهي نامه ها و مکتوباتي را‏‎ ‎خطاب به دفتر رهبري، مجلس ‏خبرگان و کمسيون اصل 90 آغاز کردند تا مسئولان مملکتي‎ ‎را با شرايط نامساعد و غير انساني پيروان اين ‏فرقه آشنا سازند. در اين‎ ‎نامه ها به مستندات فراواني از تضييق حقوق انساني پيروان اين فرقه در طي دوران‏‎ ‎حکومت جمهوري اسلامي اعم از ممانعت از برگزاري مراسم مذهبي، توهين به باورهاي‎ ‎مذهبي، جلوگيري ‏از حق تحصيل در مراکز دانشگاهي و ايجاد محدوديت در استخدام مراکز‎ ‎دولتي و علت اصلي وقوع درگيري ‏هاي سال 83 نيز اشاره شده است.‏
به نوشته يک منبع ديگر، برخوردهاي تبعيض آميز توام با خشونت با پيروان اين فرقه از درگيريهاي مسلحانه ‏سال 83 بين نيروهاي دولتي و پيروان اين فرقه در اطراف شهرستان مياندوآب و دستگيري شماري از آنان ‏شروع شد. ‏
اين منبع آغاز اين درگيري ها را چنين تشريح مي کند: فرار يکي از‏‎ ‎سربازان اهل حق از پادگان محل خدمت ‏که با وجود اصرار فرماندهان در اصلاح شارب (سبيل) و امتناع او از زدن شارب (سبيل) که در باور اهل ‏حق مقدس شمرده مي شود نقطه‏‎ ‎شروعي براي درگيري ها بود. در ادامه پدر اين سرباز در نامه اي خطاب به ‏مسئولان ذيربط‎ ‎و دفتر رهبري ضمن بيان عقايد اهل حق در حرمت شارب شرايط بازگشت فرزندش را به ‏خدمت‎ ‎سربازي با وضعيت فوق غيرممکن دانست. سرانجام در مهر ماه سال 83 نيروي انتظامي‎ ‎شهرستان ‏مياندوآب با هجوم گسترده به محل کار (گاوداري) اين افراد موجب مرگ 6 نفر‏‎ ‎از جمله سرباز مذکور و ‏پدرش شد. در اين بين 3 تن از افسران نيروي انتظامي از‏‎ ‎جمله فرمانده انتظامي منطقه مياندوآب (سرهنگ ‏زيبا سرشت) نيز در تيراندازي هاي متقابل‏‎ ‎کشته شدند. با توجه به ادله و شواهد فراوان اين سرهنگ نيروي ‏انتظامي در‏‎ ‎تيراندازي افسران انتظامي کشته شده اما اين مسئله تاکنون در دادگاه هاي برگزار شده از سوي ‏قضات رد شده است.‏
به اين علل زندانيان اهل حق از بدرفتاري و‏‎ ‎اهانت مسئولان زندان در امان نمانده اند. مهدي قاسم زاده يکي از ‏زندانيان اهل حق که‎ ‎هنگام دستگيري به ضرب گلوله اي در پا زخمي شده بود به علت عدم اجازه مسئولان‏‎ ‎براي مداواي پزشکي در بيمارستان و امکانات پايين بهداري زندان دچار عفونت در محل‏‎ ‎زخم پا و کوتاهي ‏يکي از پاها شده است. ‏
شکنجه عقيدتي اين زندانيان با‎ ‎اجبار به زدن شارب و اهانت به مقدسات و باورهاي مذهبي اين زندانيان از ‏سوي‎ ‎مسئولان و يا از طريق تحريک و تشويق زندانيان ديگر به آزار و اذيت و حتي قتل اهل حق‏‎ ‎امنيت ‏جسماني و رواني آنها را بارها به مخاطره افکنده است. ‏

سه‌شنبه، مهر ۳۰، ۱۳۸۷

روزنامه نگار دربند قرنطينه


با وجود صدور يک سال حبس تعزيري
مسعود کردپور، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر کرد که هم اکنون بيش از هفتاد روز است در زندان مهاباد ‏بسر مي برد و پنج شنبه گذشته در دادگاه انقلاب مهاباد به يک سال حبس تعزيري محکوم شد، طي روزهاي ‏اخير بار ديگر مورد آزار مسئولان زندان و ماموران امنيتي وابسته به وزارت اطلاعات قرار گرفته و براي ‏بار سوم به سلول انفرادي در بند قرنطينه منتقل و از هر گونه تماس تلفني و ملاقات با خانواده اش محروم شده ‏است.‏
عباس جمالي وکيل اين روزنامه نگار دربند روز 5 شنبه در گفتگو با منابع خبري حقوق بشري ضمن تائيد ‏حکم يک سال حبس تعزيري براي کرد پور، خبر از ملاقات با وي در سلول انفرادي بند قرنظينه زندان مهاباد ‏و همچنين اعمال فشارها و محدوديت هاي تازه بر وي داد. روز گذشته نيز اخبار نگران کننده ديگري مبني بر ‏سخت شدن شرايط زندان اين اين فعال حقوق بشري در منابع محلي کردي منتشر شد.‏
عباس جمالي وکيل مسعود کردپور در گفتگوي خبري روز پنج شنبه خود در خصوص محکوميت يک ساله ‏موکلش، با بيان اينکه شعبه اول دادگاه انقلاب مهاباد کردپور را بر اساس ماده 500 قانون مجازات اسلامي، ‏به "اتهام فعاليت تبليغي عليه نظام از طريق مصاحبه با رسانه هاي بيگانه" به تحمل يک سال حبس تعزيري با ‏احتساب ايام بازداشت محکوم کرده، به تشريح آخرين وضعيت موکل خود و علت اعمال فشارها و محدوديت ‏هاي تازه اعمال شده عليه وي پرداخت.‏
عباس جمالي در خصوص علت انتقال مجدد مسعود کردپور به سلول انفرادي در بند قرنطينه زندان مهاباد ‏گفت: روز چهار شنبه گذشته به دنبال ابلاغ حکم موکلم جهت ملاقات با وي به زندان مهاباد مراجعه کردم و ‏عليرغم مشکلاتي که ايجاد شد بالاخره توانستم با موکلم که به بند انفرادي زندان مهاباد منتقل شده ملاقاتي ‏داشته باشم. ظاهراً به دليل درگيري سؤال برانگيزي که با موکلم در زندان ايجاد شده، وي را به بند قرنطينه ‏منتقل نموده اند و از تماس تلفني و ملاقات حضوري با خانواده اش نيز محروم شده است.‏
براساس گزارشات منابع معتبر در خصوص درگيري مسعود کردپور در بند عمومي زندان مهاباد، اين فعال ‏حقوق بشر در داخل زندان اقدام به برگزاري کلاس هاي مباني حقوق بشر و حقوق ملت در قانون اساسي ‏نموده و به همين دليل با تهديد مسئولين زندان روبرو شده و با حمايت و تحريک مسئولين و در حضور آنها، ‏چند تن از زندانيان متهم به سرقت مسلحانه او را مورد ضرب و شتم قرار داده اند.‏
به دنبال اين درگيري مسئولين زندان به جاي برخورد با سارقين مسلح، اين فعال حقوق بشر را مجددابه سلول ‏انفرادي بند قرنطينه انتقال داده و محدوديت هاي تازه اي بر وي اعمال کرده اند. مسعود کرد پور پيش از اين ‏نيز به علت شرکت در اعتصاب غذاي گسترده زندانيان سياسي و مدني کرد به سلول انفرادي منتقل شده بود.‏
اگر چه تاکنون بسياري از سازمان و نهادهاي حقوق بشري و دفاع از حقوق زندانيان مدني و سياسي با انتشار ‏بيانيه ها و اطلاعيه هاي متعددي نسبت به دستگيري و اعمال فشار بر مسعود کردپور اعتراض کرده و ‏خواهان آزادي وي شده اند، اما تاکنون هيچ يک از مراجع قضائي به اين اعتراضات توجهي نکرده اند. ‏
گفتني ست که آخرين جلسه رسيدگي به اتهام مسعود کرد پورروز شنبه ۳۰ شهريور ۱۳۸۷، در شعبه اول ‏دادگاه انقلاب اسلامي مهاباد تشکيل شده بود که وي ضمن رد اتهام "تبليغ عليه نظام به نفع گروه هاي مخالف ‏نظام بوسيله مصاحبه با راديو هاي بيگانه"، به دفاع از خود و سخناني که در مصاحبه با رسانه ها عنوان کرده ‏بود پرداخت.‏
اين خبرنگار دربند روز پنج شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۷، برابر با روز خبرنگار در ايران، بواسطه حکم صادره ‏از سوي دستگاه قضايي بوکان توسط نيروهاي امنيتي وابسته به وزارت اطلاعات، در منزل شخصي خود ‏دستگير و بلافاصله به سلول انفرادي در بازداشتگاه وزارت اطلاعات مهاباد منتقل شد.‏
مسعود کردپور۳۷ ساله، روزنامه نگار، فعال حقوق بشر، بنيانگذار بنياد دموکراسي و حقوق بشر کردستان ‏ايران، عضو ‏NGO‏ دفاع از محيط زيست و داراي مدرک فوق ليسانس جغرافياي سياسي با سابقه ۲۱ سال ‏تدريس در دبيرستان هاي بوکان است. وي قبل از محکوميت اخير خود، سال گذشته نيز در يکي از دادگاه هاي ‏آذربايجان به حبس و تبعيد به شهرستان تکاب محکوم شده بود.‏

انتقال هانا عبدی به زندان رزن همدان

زنان آذرمهر:هانا عبدي 22 ساله‌ دانشجو و فعال حقوق زنان،عضو انجمن زنان آذرمهر کردستان و کمپین یک ملیون امضا كه سال گذشته در سنندج دستگير شده بود برای طی کردن دوران حبس و تبعید از روز پنج شنبه 25 مهر ماه به‌ زندان "رزن" همدان انتقال داده‌ شده‌ است.
وی که‌ ابتدا در پروسه‌ای به‌ شدت ناعادلانه‌ از سوی شعبه‌ دوم دادگاه انقلاب سنندج به‌ پنج سال حبس محکوم گردیده‌ بود،چهاردهم مهر امسال حكم قطعي اش به‌ یک سال و نیم زندان توام با تبعید تقلیل پیدا کرد.
هانا عبدی به‌ همراه روناک صفا زاده‌ و فاطمه‌ گفتاری از اعتصاب کنندگانی بودند که‌ در چندین زندان و در اعتراض به‌ نقض گسترده‌ حقوق بشر و تبعیضات ملی ،مذهبی و جنسیتی مابین زندانیان به‌ اعتصاب غذای نامحدود دست زده‌ و به‌ سلول انفرادی انتقال یافته‌ و ممنوع الملاقات شده‌ بود.
انتقال هانا به‌ زندان رزن بدون اطلاع خانواده اش صورت گرفته است و از زمان انتقالش به‌ این زندان تاکنون با خانواده اش هيچ گونه تما سي نداشته و اين امر موجب نگراني خانواده وی شده كه از فرزندشان هيچ گونه خبري ندارند.
گفتنی است كه زندان رزن در 20 كيلومتري جاده همدان - رزن واقع شده‌ و از لحاظ امکانات بهداشتي و امنيتي در شرايط بسیار نامساعدي قرار دارد.
هانا عبدی دانشجوی رشته روان شناسی دانشگاه پیام نور بیجار آبان 1386 در سنندج بازداشت و پس از ماهها بازجویی های توام با آزار جسمی و روانی و بلاتکلیفی در خرداد ماه ۸۶ دادگاه بدوی وی برگزار شد.

یکشنبه، مهر ۲۸، ۱۳۸۷

اعضاي دربند آذرمهر کردستان تحت فشارند‏

شرايط سخت تر براي هانا و روناک
با پايان اعتصاب غذاي چهل و پنج روزه زندانيان سياسي و مدني کرد در زندان هاي مختلف چند شهر کشور، ‏برخي اخبار و گزارشات منتشر شده از سوي کميته حمايت اززندانيان اعتصاب کننده و همچنين ساير منابع ‏خبري محلي در استان کردستان حاکي از آن است که از اوايل هفته گذشته اعمال فشار مسئولان زندان ها و ‏ماموران امنيتي و حتي مراجع قضائي بر شمار ديگري از زندانيان، به ويژه فعالان دربند حقوق زنان افزايش ‏نگران کننده يافته است. بيشتر اين اخبار و گزارشات به وضعيت دشوار پيش آمده براي روناک صفار زاده، ‏هانا عبدي، فاطمه گفتاري و نگين شيخ الاسلامي اشاره دارند.‏
بنا به گزارش منتشر شده از سوي کميته پيگيري وضعيت زندانيان کرد،محدوديت هاي وضع شده‌ از سوي ‏دادستان سنندج بر روناک صفار زاده‌ و هانا عبدي همچنان ادامه‌ دارد. اين دو فعال زن که به همراه فاطمه ‏گفتاري به اعتصاب غذا دست زده بودند پس از اعلام آن، ممنوع الملاقات شده‌ و در حالي که‌ اوايل هفته ‏گذشته به همراه ساير فعالان دربند اعتصاب کننده به‌ اعتصاب خود خاتمه‌ داده‌اند، بيش از بيست روز است که ‏با خانواده‌ و وکيل خودهيچ گونه ملاقات و يا تماس تلفني نداشته اند. وضعيتي که موجبات نگراني خانواده ‏هاي آنان را فراهم آورده‌ است. ‏
به گفته خانواده هاي اين دو عضو سازمان زنان آذر مهر سنندج و کمپين يک ميليون امضا،دادستان سنندج ‏‏ روناک و هانا را تهديد کرده که به شهرهاي ديگري تبعيد خواهند شد.‏
اين تهديد در شرايطي مطرح شده که هفته گذشته حکم هانا عبدي در دادگاه تجديد نظراز 5 سال به يک و نيم ‏سال کاهش يافته‌ و حکم جانبي روناک صفا زاده‌ نيز به‌ او ابلاغ شده است. وي در دادگاه جزائي پيرانشهر به ‏‏9 ماه زندان و به دليل استفاده از ماهواره به 200 هزار تومان جريمه نقدي محکوم شده است.‏
فطمه گفتاري ديگر فعال حقوق زنان و عضو انجمن آذرمهر سنندج که همزمان با اعلام اعتصاب غذا زندانيان ‏مدني کرد، به جمع اعتصاب کنندگان پيوسته بود، از زندان مرکزي سنندج به سلول انفرادي در يکي از ‏زندانهاي بيجار انتقال داده شده است. وي هم اکنون نيز در همين زندان در سلول انفرادي نگهداري مي شود. ‏از سوي ديگر دادگاه انقلاب سنندج براي وي کيفرخواست تازه اي صادر کرده است. ‏
دادگاه انقلاب سنندج در اين کيفرخواست تازه، اين فعال حقوق زنان و عضو انجمن آذر مهر زنان کردستان را ‏به اتهام شرکت در اعتصاب غذاي زندانيان کرد در زندان سنندج، به "تبليغ عليه نظام از طريق اعلام ‏اعتصاب غذا" متهم کرده است.‏
از سوي ديگر خانواده نگين شيخ اسلامي موسس انجمن زنان آذرمهر کردستان به رغم گذشت دو هفته از ‏بازداشت خودسرانه وي، کماکان از وضعيت و سرنوشت وي بي خبرند. تنها خبر بدست آمده از اين فعال ‏حقوق زنان ظرف دو هفته گذشته اين بوده که وي در سلول انفرادي بند 209 زندان اوين تحت فشار و ‏بازجوئي هاي مکرر بسر مي برد. ‏
‏ بر اساس گزارشات منتشر شده نگين شيخ الاسلامي فعال شناخته‌ شده‌ زنان و حقوق بشر کمتر از يک ماه قبل ‏از ناحيه‌ رگهاي قلب مورد عمل جراحي سختي قرار گرفته‌ بود و در دوران نقاهت به‌ سر ميبرد. وي همچنين ‏دچار تنگي نفس و نيازمند مراقبتهاي تخصصي پزشکي است.وي حتي قبل از بازداشت نيز در وضعيت بسيار ‏نامناسب جسماني به‌ سر ميبرد.‏
روز پنج شنبه سازمان عفو بين الملل در اعتراض به دستگيري اين فعال حقوق زنان که گفته مي شوداز لحاظ ‏جسمي در شرايط سختي بسر مي برد، بيانيه اي صادر کرد.‏
در اين بيانيه ضمن اشاره به وضعيت نامناسب جسمي ‌نگين شيخ الاسلامي در مورد وضعيت ديگر مدافعان ‏کرد حقوق بشر که در زندانهاي ايران بسر مي برند هشدار داده شده است.

یکشنبه، مهر ۱۴، ۱۳۸۷

دومين روحاني اهل سنت ترور شد

در کمتر از يک هفته در کردستان
چند روز بعد از ترورابوبکر تينا، روحاني اهل سنت و امام جماعت يکي از مساجد مهاباد توسط افراد مسلح ناشناس، ابوبکر قادرياني يکي ديگر از روحانيون اهل سنت در شهرستان پيرانشهر نيز به ضرب گلوله از پاي درآمد. همزمان منابع محلي کردستان از احضار امام جماعت يکي از مساجد اهل سنت در شهرستان سردشت به وزارت اطلاعات اين شهرستان خبر دادند.
بر اساس خبرهاي منتشره دو روز بعد از عيد فطر، ابوبکر قادرياني، روحاني اهل سنت و امام جماعت يکي از مساجد شهرستان پيرانشهر، در مقابل منزل خود به ضرب گلوله دو شخص ناشناس ترور شد. به نوشته اين منابع ابوبکر قادرياني از فعالين مذهبي بود که با مجوز مراجع صلاحيت دار به تدريس مسائل مذهبي ويژه اهل سنت در اين شهرستان اشتغال داشت؛او پيش از اين چندين بار توسط دادگستري شهرستان مهاباد احضار شده بود.
احضار اين روحاني ترور شده به دادگستري موجب بروز اختلاف بين اين روحاني با دادگستري مهاباد شده بود؛چرا که مقامات دادگستري به دلايل احضار وي اشاره اي نکرده بودند.
در ارتباط با ترور اين روحاني اهل سنت هنوز هيچ يک از مقامات محلي پيرانشهر اظهار نظري نکرده اند. همچنين تاکنون هيچ شخص و يا گروهي مسئوليت ترور وي را به عهده نگرفته است. منابع آگاه درخصوص وضعيت اين شهر کوچک مرزي و واکنش مردم به ترور اين روحاني مي گويند:اگر چه مردم اين شهر و روحانيون اهل سنت تاکنون هيچ واکنشي از خود نشان نداده اند، اما وضعيت شهر در سه روز گذشته ملتهب بوده و نيروهاي دولتي در سطح شهر، به ويژه در اطراف مسجد جامع اين شهر در حالت نيمه آماده باش اوضاع را تحت نظر گرفته اند.
برخي ديگر از اخبار حاکي از آن است که همزمان با ترور اين روحاني اهل سنت در پيرانشهر، وزارت اطلاعات در شهرستان سردشت يکي از روحانيون اين شهرستان را به دليل اينکه روز سه شنبه را روز عيد فطر اعلام کرده بود، احضار کرده و به وي هشدار داده است.
برخي شنيده ها و اخبار تائيد نشده حاکي ازآن است که در هفته آخر ماه رمضان بسياري از روحانيون سرشناس اهل سنت در مناطق کردنشين، در اقدامي کم سابقه و به دلايلي نامشخص از سوي يک گروه ناشناس تهديد به مرگ شده بودند.
تاکنون هيچ شخص و يا گروهي مسئوليت ترور اين دو روحاني اهل سنت درکردستان را برعهده نگرفته اما دو روز بعد از ترور روحاني مهابادي يک منبع آگاه به نقل از فرمانداري اين شهر خبر از دستگيري چهارتن به ظن دست داشتن درترور وي داد. اما پس از آن مقامات محلي و استاني در قبال اين دو حادثه تروريستي سکوت کامل اختيار کرده اند.

جمعه، مهر ۱۲، ۱۳۸۷

گزارشی از دیدار كميته زنان با خانم نسرين ستوده

ـ خانم نسرين ستوده شما راجع به اعتصاب غذاي زندانيان سياسي كرد تا چه اندازه در جريان هستيد؟
طبق اطلاعاتي كه بنده از طريق روزنامه نگاران وخبر نگاران كسب كرده‌ام،از 36روز پيش هموطنان كرد ما بدليل فشارهاي بيش از حدي كه در زندان بر آنان تحميل شده است در اعتصاب غذا بسر مي‌برند .اما عدم اطلاع بسياري از فعالان مدني از اين اعتصاب غذا كه زمان طولاني از آن ميگذرد متوجه رسانه‌هايي است كه وظيفه اين اطلاع رساني را داشته اند، در جامعه‌اي كه تبادل اطلاعات در آن بصورت آزاد انجام نمي‌گيرد وجود چنين نقاط غير شفافي دور از انتظار نيست.
نسرین ستوده:در تمام موارد شاهد سختگيري‌هاي دور از انتظار نسبت به هموطنان کرد بوده ام
ـ نظر شما بعنوان يكي از وكلاي مطرح ايران از جنبه حقوق مدني ايران (به‌ لحاظ اخص) وحقوق بشري( به لحاظ اعم) راجع به اعتصاب غذاي زندانيان سياسي چيست؟
از لحاظ حقوقي افراد در انتخاب روش اعتراضي مدني خود مختارند مع هذه هيچ يك از فعالان حقوق بشر به معترضان مدني روش اعتصاب غذا را توصيه نمي كنند اما در عين حال اين جانب به نقل از خانم شيرين عبادي ياد آوري مي‌كنم كه اگر اعتصاب غذا روشي محكوم و مضموم است ،چگونه است كه يكي از خيابانهاي تهران بنام بابي ساندرز شخصي كه در اثر اعتصاب غذا جانش را از دست داد نامگذاري شده‌است .بنابر اين ضمن آنكه اساسا افراد در انتخاب نحوه اعتراض مدني خويش آزادند مع هذه همواره به‌لحاظ اصول وقواعد حقوق بشري فعالان حقوق بشر توصيه به عدم اعتصاب غذا ويا شكستن آن دارند، اين جانب نيز بعنوان عضو كوچكي از جامعه حقوق بشري ايران توصيه خود را مبني بر شكستن اعتصاب غذا اعلام ميدارم.
_ رويكرد شخصي شما را نسبت به ابعاد گسترده اين اعتصاب غذا چيست؟ وچه پيامي داريد؟
آنچه كه از طرف دولت ايران بايد به آن عمل شود اين است كه هرچه زودتر به فشار عليه هموطنان كرد ما پايان دهد.در چند پرونده اينجانب وكالت هم وطنان كرد را بر عهده داشته‌ام(محمد صديق كبود وند،ثريا عزيز پناه،رويا طلوعي) شاهد سختگيري‌هاي دور از انتظار نسبت به اين هموطنان بوده ام. اميد وارم دولت ايران با در پيش گرفتن روشهاي آشتي جويانه در واقع به شرايط دشوار هموطنان كرد ما پايان دهند.
_ خانم ستوده بنظر شما علت اين فشارها از طرف حاكميت بر روي ملت كرد چيست؟
ستوده: من در تمام پرونده‌هايي كه وكالت اين عزيزان را برعهده داشته‌ام متوجه دليل اين سختگيري‌ها نشده‌ام زيرا كه تمامي اين موكلان من با در پيش گرفتن روشهاي مصالمت آميز سعي در اعلام اعتراض مدني‌شان داشته‌اند اما متاسفانه با واكنشهاي سختي از طرف حاكميت روبرو شده اند.
با تشكر فراوان از شما


معرفی:
نسرین ستوده حقوقدان، وکیل دادگستری و فعال اجتماعی است. او عضو کانون مدافعان حقوق بشر، کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان، و انجمن حمایت از کودکان بوده و وکالت پرونده‌های بسیاری از فعالان حقوق بشر، فعالان حقوق زنان، کودکان قربانی ِ کودک آزاری و کودکان در معرض اعدام را برعهده داشته‌است. ستوده در سال ۱۳۷۸ (۲۰۰۸م) برنده جایزه حقوق بشر «سازمان حقوق بشر بین‌الملل»
ستوده وکالت پرونده‌های فعالان حقوق بشر مانند محمد صدیق کبودوند، فعالان جنبش زنان مانند رویا طلوعی، پروین اردلان و... را بر عهده گرفته است.
در سال ۲۰۰۸ کمیته بین‌المللی حقوق بشر ایتالیا که سازمانی غیر دولتی در زمینه حقوق بشر است، نخستین جایزه خود را به نسریتن ستوده اهدا کرد. مراسم اهدای این جایزه ۱۰ دسامبر (۲۰ آذر)، روز تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر و روز جهانی حقوق بشر در شهر میرانو در ایتالیا برگزار خواهد شد.

متن گفتگوی کمیته زنان حمایت کننده از اعتصاب غذای زندانیان کرد با پروین اردلان

پروین اردلان: اعضای کمپین باید حمایت کنند
بنابرضرورت های احساس شده، به حضور پروین اردلان از فعالین حقوق زنان به و کمپین یک میلیون امضاء رسیدیم تا در خصوص ابهاماتی که دررابطه با وضعیت فعالین زن کردی که هم اکنون در زندان به سر می برند وهمچنین موضع گیری آنهانسبت به این زنان به گفتگو بنشینیم و چرایی کم رنگ بودن واکنش آنان رادرمسأله اعتصاب غذای زندانیان سیاسی ومدنی کرد که چند تن از آنان رانیززنان در برمی گیرند جویا شویم...
کمیته زنان : ضمن ابراز تشکر وقدردانی از شما جهت اعلام حمایت از زنان فعال زندانی ، برای دریافتن علت سکوت کمپین در انتشاربیانیه و تأخیری که درواکنش های فردی اعضاء نسبت به مسأله اعتصاب غذای زندانیان به طور اعم واعتصاب کنندگان زن به طور اخص مشاهده شده است ، به خدمت رسیدیم تاچنانچه در این موارد ابهامی وجود دارد رفع گردد .
پروین اردلان : لزومی به ایراد تشکر نیست من وظیفه شخصی خودم می دانم که از مدافعان حقوق زنان از جمله هانا و روناک دفاع کنم .اما در رابطه با قضیه اعتصاب وکم کاری هایی که به نظر شما از سوی کمپین شده است باید بگویم همان طور که بارها گفته شده است کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز زنان نه سازمان است و نه حزب و گروهی که بخواهد بیانیه صادر کند. کمپین یک حرکت اجتماعی است که با محور تلاش برای تغییر قوانین ازطریق جمع اوری امضا و آگاهی رسانی در آن افراد وگروه های گوناگونی با هویت های گوناگون در تهران و شهرستان ها و دیگر کشورها شرکت دارند. معمولا در اعتراض به بازداشت فعالان کمپین یا صدور احکام گوناگون تا کنون چنین بوده که یک یا چند تن از اعضای کمپین بیانه ای می نویسند و برای دیگران ارسال می کنند و موافقان امضا می کنند. در این زمینه هم فعالان کمپین تا کنون استثنایی برای افراد بنا به قومیت شان قائل نشده اند. کما اینکه اززمان بازداشت روناک و هانا فعالان حقوق زنان تاکنون دست از حمایت آنها برنداشته اند هرچند با تهدیدهایی رو به رو بوده اند. بنابراین چارچوب فعالیت های کمپین مشخص است.
کمپین یک میلیون امضا اما متشکل از افراد مختلف با تفکرات مختلف است که رویکردهای گوناگونی نسبت به اتفاقات پیرامونشان دارند. من به شخصه برای آزادی هر یک از زندانیان در حوزه حقوق زنان، حقوق بشر، عقیدتی و...امضا می کنم. ازهرنوع خواسته مدنی و اجتماعی و انسانی زندانیان دفاع می کنم اما نمی توانم نظرم را به کل کمپین تعمیم دهم هرچند می بینید که سایت تغییربرای برابری و برخی از سایت های کمپین خبر اعتصاب غذای زندانیان را منتشر می کنند و نگران وضعیت جسمی فعالان کمپین هم هستند.
کمیته زنان : موضع گیر ی شما نسبت به هانا عبدی، رووناک صفا زاده وزینب بایزیدی به عنوان زنان دربند کرد به چه رویکردی صورت می گیرد؟
اردلان: هانا و روناک از فعالان کمپین در زمینه آموزش حقوق به زنان و جمع اوری امضا بوده اند حتی بر اساس اطلاعاتی که از طریق منابع موثقی چون خانواده، همکاران و حتی وکلای ایشان دریافت شده بود دفترچه و امضاهای زیادی از انها گرفته بودند خب این وظیفه تک تک فعالان کمپین است که برای آزادی آنها با هر عقیده ای هم که باشند تلاش کنند. با وجود این بسیار گفته شد که آنها وابسته به گروه های اپوزیسیون که مشی مسلحانه دارند مرتبط هستند حال آنکه اساسا روش مسالمت آمیز جمع آوری امضا و گفتگو برای ارتقای آگاهی زنان موافقان این رویکرد را همراه خود می کند و خود می تواند معیاری برای رد چنین نظری باشد. با وجود این به دلیل تهدیدها و رعب و وحشت سازی هایی که در این زمینه مخالفت هایی هم نسبت به موضع گیری درخصوص هانا و روناک در کمپین به وجود آمد. این مشکلی است که به نظرمن قومیت ها به دلیل چند هویتی بودنشان با آن مواجه هستند به طوری که حتی فعالیت فعالان حقوق زنان در مناطقی چون کردستان با مسائل سیاسی گره خورده است و به ابزاری برای سرکوب هرنوع فعالیت مدنی تبدیل شده است. به طوری که می بینیم دو دختر جوان مانند هانا و روناک با هزینه های شخصی شان در روستاها برای زنان کلاس های حقوقی و اموزش زبان مادری می گذارند یا برای زنان دردهات کتابخانه های کوچک به راه می اندازند چنین مورد حکم های سنگین قرار می گیرند.
در رابطه با زینب بایزیدی هم ایشان از فعالان کمپین نیز بود و تاکنون خبرهای مربوط به ایشان بر اساس اطلاعاتی که به دست آمده نیز منتشر شده است.البته این نقد نیز بر فعالان حقوق زنان مناطق نیز وارد است که چرا در زمینه فعالیت حقوقی زنان کرد اطلاع رسانی اندکی دارند و به جای فعالیت از درون، وظیفه دیگران ازبیرون می دانند که حمایت کنند.
کمیته زنان : به نظر ما نظام سلطه جزء لاینفک زندگی روزمره شده است، بنابراین ماهیت جنبش ها در عصر کنونی عمیقاً سیاسی شدن فعالیت هاست و نباید هراس از این داشت که این حرکت ها برچسب سیاسی بودن بخورند. به این خاطر که فعالیت های هانا ورووناک بیشتر درچارچوب مطالبات ملی بوده است باید اندکی از تفاوت ماهیتی بین یک زن فمنیست کرد و دیگر زنان مدافع حقوق زن سخن راند. در واقع یک زن فمنیست کرد علاوه برماهیت زنانگی وخواسته های فمنیستی اش دارای خواسته ها و مواضع ملی نیز هست ومسائل مهمی مانند اصل تعیین سرنوشت و... نیز به مانند خواسته های فمنیستی اش در ارجحیت است. در نتیجه هیچ گاه از یک زن کرد انتظار نداشته باشید که خواسته ها و مبارزاتش را فقط در راستای حق و حقوق زنان محصور دارد.
در خصوص زینب نیز این انتقادی را که برفعالین زن کرد وارد نمودید ، واقعاً جای بسی تأمل است وبایستی اقدامات بیشتری در راستای اطلاع رسانی صورت می گرفت تا بیشتر مورد پشتیبانی قرار بگیرد.
اردلان : ببینید من قائل به تفاوت هستم و معتقدم که فعالان جنبش حقوقی زنان در ایران به رغم برخورداری از خواسته های مشترک حقوقی، خواسته هایی حقوقی فراترو متناسب با منطقه جغرافیایی ، قومیت هاشان، مذهب شان و ...دارند و چه خوب علاوه بر تاکید بر مشترکات شان خواسته های دیگرشان را نیز مطرح کنند. من از شما می پرسم چه کسی یا کسانی از زن کرد انتظار دارند که " خواسته ها و مبارزاتش را فقط در راستای حق و حقوق زنان محصور دارد" من هم با شما موافق هستم هیچ کس چنین حقی را ندارد اما آیا به نظر شما می توان مثلا به مدافعان حقوق زنانی که می خواهند در این حیطه کار کنند گفت که چرا خواسته هایشان را در حقوق زنان محصور می کنند؟ مثالی می زنم برخی موارد چون خشونت های ناموسی در بیانیه کمپین امده است و خواسته تغییر این قانون هم ذکر شده است خب می بینیم چون بروز خشونت های ناموسی در برخی مناطق مانند کردستان زیاد است فعالان زن در این زمینه بیشتر تلاش می کنند و از دیگر زنان نیز همکاری می خواهند. برخی زنان نیز بر زبان مادری تاکید دارند که در بیانیه کمپین نیامده است چون در حیطه قوانین مدنی و کیفری مورد توجه در کمپین نبوده است، خب چه اشکالی دارد دراین زمینه فعالیت شان را گسترش دهند و حتی کارمشترکی را آغاز کنند و دیگر گروه های زنان را نیز درگیر کنند؟ یا بحث تبعیض جنسیتی در دانشگاه ها در بیانیه کمپین نیامده است اما عده ی زیادی از دانشجویان چه زن و چه مرد حول این محور نیز فعالیت می کنند. برخی از آنها عضو کمپین برخی دیگر نیز تنها در این حوزه کار می کنند خب مغایرتی وجود ندارد.حال ممکن است هرکدام از ما زنان در جای جای این سرزمین فعالیت هایی جدا از مطالبات حقوقی مان در حوزه های ذکر شده داشته باشیم چه کسی جلودار ماست؟ مشکل به نظر من آنجاست که آن ها را با هم قاطی می کنیم و خب انتظارتمان متفاوت می شود.
به اعتقاد من فعالیت در حوزه زنان همواره با مسائل سیاسی نیز گره خورده است، وقتی از تغییر قوانین حرف می زند در واقع با ساختارهای حقوقی سروکار دارد یعنی تغییر ساختاری می خواهد پس سیاسی است اما این تغییربر عکس کار حزبی برای رسیدن به قدرت سیاسی در ارکان نظام نیست بلکه درجهت تحقق بخشی به یکسری حقوق جنسیتی و شهروندی و انسانی است مانند برخورداری از حق طلاق و شهادت و... که کاملا مدنی و حقوق بشری است.
کمیته زنان : آن گونه که در ابتدای سخنانتان اشاره فرمودید مواضع زنان در جنبش های فمینیستی ، فراملی ، فراحزبی و فرا جنسیتی است . بنابر ماهیت و موضع کمپین ، حرکت مسالمت آمیز زندانیان سیاسی و مدنی کرد که تعدادی از آنان را نیز زنان فعال کرد در بر می گیرد و امروز روز سی ویکم راسپری می کند در چه رویکردی قرار می گیرد و آیا به نظر شما در این خصوص کم توجهی وتعللی وجود نداشته است ؟
اردلان : با توجه به نکاتی که در بالا توضیح دادم به نظر من پشتیبانی در این عرصه بیشتربا رویکرد فردی است یعنی کس یا کسانی که با خواسته های مطرح شده زندانیان موافق باشند اعلام حمایت می کنند اما نه به این دلیل که وظیفه کمپین است یا چون چندتن از اعتصاب کنندگان فعالان کمپین هم هستند یا زن هستند، پس اعضای کمپین باید حمایت کنند.
کمیته زنان: خواسته ما از تمامی افراد و سازمانها و کسانی که خود را مدافع و جزء فعالین حقوق بشرو زنان تلقی می کنند این است که مطالبات ملی وزبانی و هویتی ما را نیز در راستای اهداف و مقاصد حقوق زنان لحاظ نمایند وخواسته های فمینیستی وناسیونالیستی ما را در یک راستا در نظر گیرند وآنها را از هم تفکیک نکنند. زیرا زنان ما سرکوب را هم از جانب مردسالاری و هم از جانب استعمار تجربه کرده و با آن زیسته اند و چه بسا ریشه بسیاری از مسائل فرهنگی که زنان هم زبان ما از آن در رنج هستند ریشه استعماری دارد .
موضع گیری شما واعلام حمایت از هر کدام از گروه های مختلفی که در اعتصاب غذا مشارکت دارند را برعهده وجدان هوشیار و آگاه شما واگذار می کنیم .

معرفی:
اردلان کارشناسی ارشد خود را در رشته مطالعات زنان در از دانشگاه علامه طباطبایی از ۲۱ سالگی به فعالیت‌های مطبوعاتی مشغول بوده است.
وی در سال 1378 برای تهیه بهترین گزارشگر تحقیقی برگزیده ششمین جشنواره مطبوعات ایران شده‌ است.
در ۲۰۰۷ م.- بنیاد اولاف پالمه جایزهٔ سال ۲۰۰۷ خود رابه پروین اردلان اهدا کرد. دلیل تعلق جایزه به اردلان، تلاش ِ موفق او در تبدیل خواست برابری حقوقی ِ زنان و مردان به یکی از وجوه اصلی مبارزه برای دموکراسی ذکر شده‌است.
در سال ۱۳۸۶، پروین اردلان به علت ممنوع الخروج بودن نتوانست شخصا جایزه اولاف پالمه خود را دریافت کند. او در یک سخنرانی ضبط شده جایزه خود را به زنان ایرانی اهدا کرد. در این مراسم بجای پروین اردلان،خواهرش این جایزه را دریافت کرد. او در این مراسم گفت: "امروز جهان صدای فرياد ما را برای عدالت شنيده است".